کلمه جو
صفحه اصلی

butane


(شیمی) بوتان (هر یک از دو آلکان ها: بوتان معمولی normal butane و ایزوبوتان isobutane که فرمول آنها یکی است: c4h10 ولی ساختار آنها فرق دارد)

انگلیسی به فارسی

(شیمی) بوتان (هر یک از دو آلکان‌ها: بوتان معمولی normal butane و ایزوبوتان isobutane که فرمول آن‌ها یکی است: C4H10 ولی ساختار آن‌ها فرق دارد)


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a flammable gas used for fuel and for producing synthetic rubber.

• gas, fuel
butane is a gas that is obtained from petroleum and is used as a fuel.

جملات نمونه

1. Butane can be conveniently stored as a liquid in a can.
[ترجمه ترگمان]Butane را می توان به راحتی به عنوان یک مایع در قوطی ذخیره کرد
[ترجمه گوگل]بوتان به راحتی می تواند در یک مایع ذخیره شود

2. The new fridge uses a mix of butane and propane gases as coolants.
[ترجمه ترگمان]یخچال جدید از ترکیبی از گازهای بوتان و پروپان به عنوان سیال خنک کننده استفاده می کند
[ترجمه گوگل]یخچال جدید از مخلوطی از گازهای بوتان و پروپان به عنوان خنک کننده استفاده می کند

3. Basic butane picnic stoves are a perfectly safe, reliable and inexpensive choice for mild weather trips.
[ترجمه ترگمان]اجاق های خوراک پزی دست ساز، یک انتخاب ایمن، قابل اعتماد و ارزان برای سفره ای هوایی ملایم هستند
[ترجمه گوگل]اجاق های اصلی پخت و پز بوتان یک انتخاب بسیار امن، قابل اعتماد و ارزان برای سفرهای هوائی خفیف است

4. Its two core components, methanol and butane, are processed from natural gas.
[ترجمه ترگمان]دو جز اصلی آن، متانول و بوتان از گاز طبیعی پردازش می شوند
[ترجمه گوگل]دو هسته اصلی آن، متانول و بوتان، از گاز طبیعی پردازش می شود

5. Practice shows that the needful iso butane purity has been reduced from 98% to 90% and the new method is characterized by safety, reliability and a stable control.
[ترجمه ترگمان]تمرین نشان می دهد که خلوص بوتان، از ۹۸ % به ۹۰ % کاهش یافته است و روش جدید با ایمنی، قابلیت اطمینان و کنترل پایدار مشخص می شود
[ترجمه گوگل]تمرین نشان می دهد که خلوص ایزو بوتان مورد نیاز از 98 درصد به 90 درصد کاهش یافته است و روش جدید با ایمنی، قابلیت اطمینان و کنترل پایدار مشخص شده است

6. For example, can be butane or isobutane.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، می تواند بوتان یا isobutane باشد
[ترجمه گوگل]برای مثال می توان بوتان یا ایزوبوتان باشد

7. In addition, the commercial butane gas tank inserted directly can compose the convenient double-head welding gun.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، مخزن گاز بوتان تجاری به طور مستقیم می تواند یک تفنگ جوش دو سری مناسب را تشکیل دهد
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، مخزن گاز تجاری تجاری بوتان به طور مستقیم می تواند تفنگ تفنگ دوجداره مناسب را تولید کند

8. Butane is found into both oil and natural gas.
[ترجمه ترگمان]گاز به گاز طبیعی و هم گاز طبیعی یافت می شود
[ترجمه گوگل]بوتان به نفت و گاز طبیعی یافت می شود

9. Butane and butylenes has the same characteristic with propane and propylene.
[ترجمه ترگمان]Butane و butylenes دارای ویژگی مشابه با پروپان و پروپیلن هستند
[ترجمه گوگل]بوتان و بوتیلن دارای ویژگی مشابه با پروپان و پروپیلن است

10. Addictedto butane lighter gas, Nobby bicycles around to different areas andshops to buy his supplies.
[ترجمه ترگمان]بعد از گاز فندک بوتان، نابی با دوچرخه به مناطق مختلف رفت تا لوازم خود را بخرد
[ترجمه گوگل]گاز سبک سوخت معتدل بوتان، دوچرخه های ناباب در اطراف مناطق مختلف و فروشگاه ها برای خرید لوازم خود

11. KX 50 butane flow proportional counter is described and its plateau characteristic is determined.
[ترجمه ترگمان]شکل ۵۰ - KX جریان متناسب با جریان هوا توصیف می شود و مشخصه فلات آن تعیین می شود
[ترجمه گوگل]مقیاس نسبی جریان بوتان KX 50 توضیح داده شده است و مشخصه فلات آن تعیین شده است

12. The butane conversion of catalyst aged in different pH has similar value.
[ترجمه ترگمان]تبدیل بوتان در PH در PH مختلف دارای مقدار مشابهی است
[ترجمه گوگل]تبدیل بوتان کاتالیست موجود در pH مختلف دارای ارزش مشابهی است

13. A mixture of components heavier than butane is often marketed as one product, natural gasoline.
[ترجمه ترگمان]مخلوطی از اجزا سنگین تر از بوتان معمولا به عنوان یک محصول یا بنزین طبیعی به بازار عرضه می شود
[ترجمه گوگل]ترکیبی از اجزای سنگین تر از بوتان اغلب به عنوان یک محصول، بنزین طبیعی به فروش می رسد

14. The 570-mile-long pipeline carrying liquid butane from Medford, Oklahoma, to Mont Belvieu, Texas had corroded so badly that one expert, Edward Ziegler, likened it to Swiss cheese.
[ترجمه ترگمان]ادوارد زیگلر، یک متخصص، آن را به پنیر سوئیسی تشبیه می کند، خط لوله ۵۷۰ مایلی - long حامل بوتان از Medford، اوکلاهما، تا مون Belvieu، تگزاس چنان بد شده است که یک متخصص، ادوارد زیگلر آن را به پنیر سوئیسی تشبیه کرده است
[ترجمه گوگل]خط لوله 570 مایل طولانی مایع بوتان از مدفورد، اوکلاهاما تا مون بلویو، تگزاس به طرز محسوسی فرو رفته است که یکی از کارشناسان ادوارد زیگلر آن را به پنیر سوئیس تقسیم کرد

15. Its main components include propane, butane and butylene.
[ترجمه ترگمان]اجزای اصلی آن عبارتند از پروپان، بوتان و butylene
[ترجمه گوگل]اجزای اصلی آن شامل پروپان، بوتان و بوتلن است


کلمات دیگر: