کلمه جو
صفحه اصلی

prohibitively


بطور جلو گیری کننده، چنانکه بواسطه گزافی اجازه سوداگری راندهد

انگلیسی به انگلیسی

• preventively, preclusively, in a manner that averts

جملات نمونه

1. Moving house would be prohibitively expensive.
[ترجمه ترگمان]این خانه متحرک بسیار گران خواهد بود
[ترجمه گوگل]خانه متحرک غیرقابل پرداخت گران است

2. Meat and butter were prohibitively expensive.
[ترجمه ترگمان]گوشت و کره بسیار گران بودند
[ترجمه گوگل]گوشت و کره به شدت گران بود

3. Car insurance can be prohibitively expensive for young drivers.
[ترجمه ترگمان]بیمه اتومبیل می تواند برای رانندگان جوان بسیار گران باشد
[ترجمه گوگل]بیمه اتومبیل می تواند برای رانندگان جوان بسیار گران باشد

4. For low-income families, children's safety equipment can be prohibitively expensive .
[ترجمه ترگمان]برای خانواده های کم درآمد، تجهیزات ایمنی کودکان می توانند بسیار گران قیمت باشند
[ترجمه گوگل]برای خانواده های کم درآمد، تجهیزات ایمنی کودکان می توانند از نظر هزینه گران باشند

5. In the mid-1960s quotas were replaced by prohibitively high tariffs.
[ترجمه ترگمان]در اواسط دهه ۱۹۶۰ سهمیه بندی با تعرفه های بالا جایگزین شد
[ترجمه گوگل]در اواسط سال 1960، تعرفه ها با تعرفه های فوق العاده جایگزین شد

6. It would be prohibitively expensive to chop that ice up and ship it to needy regions.
[ترجمه ترگمان]این کار بسیار گران است که آن یخ را تکه تکه کرده و آن را به مناطق نیازمند ارسال کند
[ترجمه گوگل]برای اینکه این یخ را خرد کرده و آن را به مناطق فقیرنشین بفرستد، قابل قبول است

7. Long-term nursing home care insurance is prohibitively expensive.
[ترجمه ترگمان]بیمه مراقبت های خانه سالمندان بسیار گران قیمت است
[ترجمه گوگل]بیمه مراقبت در منزل پرستاری درازمدت بسیار گران است

8. The costs of computer software is not prohibitively expensive in addition, hardware costs have also fallen substantially.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، هزینه های سخت افزاری به طور قابل ملاحظه ای پر هزینه نیست، اما هزینه های سخت افزاری نیز به میزان قابل توجهی کاهش یافته است
[ترجمه گوگل]هزینه های نرم افزار کامپیوتری علاوه بر هزینه های سخت افزاری نیز به طور قابل ملاحظه ای کاهش یافته است

9. Pollen-moving wind would have been prohibitively expensive to manufacture.
[ترجمه ترگمان]تولید دانه گرده - حرکت برای تولید بسیار هزینه بر بود
[ترجمه گوگل]باد می تواند گرانقیمت باشد تا تولید شود

10. Moreover, the demanded licensing fee is usually prohibitively expensive for most amateur individuals to clear the samples.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، هزینه صدور مجوز تقاضا برای اغلب افراد آماتور برای پاک سازی نمونه ها، بسیار پرهزینه است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، هزینه صدور مجوز مورد نظر اغلب برای اکثر افراد آماتور برای پاک کردن نمونه ها بسیار گران است

11. Giving every patient an annual anti - flu injection would be prohibitively expensive.
[ترجمه ترگمان]تزریق هر بیمار یک تزریق سالانه ضد آنفولانزا بسیار گران خواهد بود
[ترجمه گوگل]هر ساله تزریق آنتی بیوتیک به هر بیمار غیرممکن گران خواهد بود

12. This is particularly useful for small communities and in developing countries, where special water treatment is not available or prohibitively expensive.
[ترجمه ترگمان]این امر به ویژه برای جوامع کوچک و کشورهای در حال توسعه مفید است، که در آن عملیات ویژه آب در دسترس نیست و یا به شدت گران قیمت است
[ترجمه گوگل]این مخصوصا برای جوامع کوچک و کشورهای در حال توسعه، که در آن آب تصفیه آب در دسترس نیست یا به طور قابل توجهی گران است، مفید است

13. Sending out a sufficient number of Bracewell-style probes would be prohibitively expensive.
[ترجمه ترگمان]ارسال تعداد کافی از کاوشگر سبک Bracewell بسیار گران خواهد بود
[ترجمه گوگل]ارسال تعداد قابل توجهی از پروب های سبک Bracewell به طور قابل توجهی گران خواهد بود

14. For families of low income such items are almost certainly prohibitively expensive.
[ترجمه ترگمان]برای خانواده های کم درآمد چنین اقلامی تقریبا به طور قطع گران هستند
[ترجمه گوگل]برای خانواده های کم درآمد چنین اقلام تقریبا قطعا غیرقابل پرداخت گران است

پیشنهاد کاربران

بازدارنده

بسیار ( گران، بطوری بیشتر مردم نمی توانند هزینه های آن را پرداخت کنند، یا انقدر گران است که گرانی مانع خرید آن می شود )


کلمات دیگر: