کلمه جو
صفحه اصلی

confiscated


ضبط کردن، توقیف کردن، مصادره کردن

انگلیسی به فارسی

مصادره شد، غصب کردن، ضبط کردن، توقیف کردن، مصادره کردن


انگلیسی به انگلیسی

• seized, impounded, appropriated, taken away (property, money, etc.)

جملات نمونه

1. the police confiscated the reporters' cameras
پاسبانان دوربین های خبرنگاران را توقیف کردند.

2. the return of confiscated properties
بازگردانی اموال مصادره شده

3. he claimed his father's confiscated property
او املاک مصادره شده ی پدرش را می خواست.

4. the restitution of the confiscated property of the people
بازگردانی اموال مصادره شده ی مردم

5. he was executed and his belongings were confiscated
او اعدام و اموالش مصادره شد.

6. Miss Williams confiscated all our sweets.
[ترجمه ترگمان]میس ویلیامز همه sweets را توقیف کرد
[ترجمه گوگل]خانم ویلیامز تمامی شیرینی های ما را مصادره کرد

7. Miss Edwards has confiscated my comics till the end of term!
[ترجمه ترگمان]خانوم \"ادواردز\" تا آخر ترم، کمیک من رو توقیف کرد
[ترجمه گوگل]خانم ادواردز کمیک های من را تا انتهای دوره مصادره کرده است!

8. The policeman confiscated the robber's pistol.
[ترجمه ترگمان]پلیس طپانچه دزد را توقیف کرد
[ترجمه گوگل]پلیس تپانچه دزد را ضبط کرد

9. Troops destroyed the capital and confiscated many works of art as war booty.
[ترجمه ترگمان]نیروهای نظامی پایتخت را ویران کردند و بسیاری از آثار هنری را به عنوان غنیمت جنگی توقیف کردند
[ترجمه گوگل]سربازان پایتخت را نابود کردند و بسیاری از آثار هنری را به عنوان غارت جنگی مصادره کردند

10. He ordered that all party property be confiscated.
[ترجمه ترگمان]دستور داد که همه اموال حزب مصادره شود
[ترجمه گوگل]او دستور داد که تمام اموال حزب مصادره شود

11. Many opposition supporters had their goods confiscated.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از حامیان اپوزیسیون کالاهای خود را توقیف کردند
[ترجمه گوگل]بسیاری از هواداران مخالف مصارف خود را داشتند

12. The land behind our house was confiscated by the government.
[ترجمه ترگمان]زمین پشت خانه ما توسط دولت مصادره شد
[ترجمه گوگل]زمین پشت خانه ما توسط دولت مصادره شد

13. Their land was confiscated after the war.
[ترجمه ترگمان]زمین آن ها بعد از جنگ مصادره شد
[ترجمه گوگل]زمین آنها پس از جنگ مصادره شد

14. The county has a long-standing policy of reselling confiscated weapons.
[ترجمه ترگمان]این شهرستان دارای سیاست طولانی مدت فروش سلاح های توقیف شده است
[ترجمه گوگل]این منطقه یک سیاست قدیمی برای فروش مجدد سلاح های مصادره شده است


کلمات دیگر: