کلمه جو
صفحه اصلی

sotto voce


(حرف زدن) خیلی کوتاه، باصدای آهسته، نجواآمیز، درگوشی، نجوا، صدای خیلی یواش، اهنگ خیلی اهسته، ملایم

انگلیسی به فارسی

(حرف زدن) خیلی کوتاه، باصدای آهسته، نجواآمیز، درگوشی


sotto voce


انگلیسی به انگلیسی

قید ( adverb )
• : تعریف: in a low voice or undertone, so as not to be overheard; softly (often used as a musical direction).

- It is becoming tiresome the way those two are always exchanging remarks sotto voce.
[ترجمه ترگمان] این دو نفر همیشه با هم پچ پچ می کنند
[ترجمه گوگل] در حال تبدیل شدن به خستگی است که دو نفر همیشه تبادل نظر sotto voce

• in a quiet voice, while speaking very softly

مترادف و متضاد

in an undertone


Synonyms: barely audible, between the teeth, in a whisper, in soft tones, under one's breath, with bated breath


جملات نمونه

1. The remark was uttered sotto voce.
[ترجمه ترگمان]این جمله در زیر لب و زیر لب گفته می شد
[ترجمه گوگل]این سخنرانی به زبان سوئدی مطرح شد

2. 'You'll be sorry,' he muttered sotto voce.
[ترجمه ترگمان]زیر لب زمزمه کرد: متاسف خواهی شد
[ترجمه گوگل]'شما متاسف باشید،' او voiced sotto voices

3. 'No, it was Daniel,' she continued, sotto voce.
[ترجمه ترگمان]او با صدای آهسته ادامه داد: نه، دانیل هستم
[ترجمه گوگل]'نه، دانیل بود،' او ادامه داد، صدای جیر جیر

4. Scholars who know better are cowed, indifferent or, sotto voce, disdainful.
[ترجمه ترگمان]اساتید که بهتر می دانند are، بی اعتنا یا زیر لب و با صدایی زیر و رو می کنند
[ترجمه گوگل]محققین می دانند که بهتر هستند، گاو می زنند، بی تفاوتی و یا غم انگیز

5. Hearing your sotto voce cursing from three rooms away.
[ترجمه ترگمان]از شنیدن صدای your که از سه اتاق دور است
[ترجمه گوگل]شنیدن صدای خود را از سه اتاق خارج می کند

6. He uttered a curse sotto voce.
[ترجمه ترگمان]او یک نفرین را در زیر لب ادا کرد
[ترجمه گوگل]او صدای لعنت را گفت

7. The defendant leant forward and spoke to his barrister, sotto voce.
[ترجمه ترگمان]متهم به جلو خم شد و با وکیل his صحبت کرد
[ترجمه گوگل]متهم به جلو و به دادستانی دادگستری می گوید، sotto voce

8. Uncertainty makes us uneasy. Knowing this is against our inner being which is programmed with sotto voce of seeking certainty.
[ترجمه ترگمان]دودلی ما را ناراحت می کند با توجه به این که این امر بر ضد ما است که با زیر نظر گرفتن اطمینان، برنامه ریزی شده است
[ترجمه گوگل]عدم اطمینان ما را ناراحت می کند دانستن این است که در برابر موجودیت درونی ما قرار دارد که با سئوال از جستجوی قطعیت برنامه ریزی شده است

9. He took her to plays and annoyed her by whispering that God probably didn't approve of such amusements, and to churches and, sotto voce, retailed funny obscenities and then reproved her for laughing.
[ترجمه ترگمان]او را به نمایش گذاشت و با گفتن این که خدا از این تفریحات خوشش نمی آمد، به کلیساها و کلیساها و زیر لب فحش می داد و با هم حرف می زد و بعد او را به خاطر خنده سرزنش می کرد
[ترجمه گوگل]او او را به نمایشنامه ها و او را مزاحم با زمزمه که احتمالا چنین سرگرمی را تایید نمی کند، و به کلیساها و، sotto voce، فروختن خنده دار خنده دار و سپس او را مجبور به خنده

10. " Only after the fact did I realise that I had said the words penis and vagina and sex in a strained, sotto voce tone.
[ترجمه ترگمان]فقط بعد از این حقیقت، من متوجه شدم که کلمه کیر و مهبل و سکس را با صدای آهسته و آهسته ای ادا کرده ام
[ترجمه گوگل]فقط پس از این واقعیت متوجه شدم که من کلمات و آلت تناسلی و واژن و جنس را در یک لحظه تند و تیز، گفتم

11. Only a wealthy Wall Street chief executive could have undertaken Tuesday's sotto voce nationalization of the U. S. banking system - and saved the economy from collapse.
[ترجمه ترگمان]فقط یک مدیر اجرایی وال استریت می توانست سه روز سه شنبه را به طور مختصر ملی کند اس سیستم بانکی - و اقتصاد را از فروپاشی نجات داد
[ترجمه گوگل]تنها مدیر اجرایی ثروتمند وال استریت می توانست ملی شدن سیستم بانکداری U S را در روز سه شنبه انجام دهد و اقتصاد را از فروپاشی نجات داد

12. Only after the fact did I realise that I had said the words penis and vagina and sex in a strained, sotto voce tone. This was also something my own mother would have done.
[ترجمه ترگمان]فقط بعد از این حقیقت، متوجه شدم که کلمه کیر و مهبل و سکس را با صدای آهسته و آهسته ای ادا کرده ام این هم چیزی بود که مادر من می کرد
[ترجمه گوگل]فقط بعد از این واقعیت متوجه شدم که من کلمات و آلت تناسلی و واژن و جنس را در یک لحظه تکاندهنده و متزلزل گفتم این نیز چیزی بود که مادرش انجام می داد


کلمات دیگر: