همخویی ,هم مشربی ,سازگاری ,موافقت
congeniality
همخویی ,هم مشربی ,سازگاری ,موافقت
انگلیسی به فارسی
همبستگی
انگلیسی به انگلیسی
• quality of being congenial, agreeableness, affability, pleasantness
جملات نمونه
1. There is congeniality of differentiation and signs, for hypertension and LVH lies in congenial environment.
[ترجمه ترگمان]There از تمایز و نشانه ها، برای فشار خون بالا و LVH در محیط مطبوع وجود دارد
[ترجمه گوگل]همبستگی تمایز و علائم وجود دارد، برای پرفشاری خون و LVH در محیط سازگار است
[ترجمه گوگل]همبستگی تمایز و علائم وجود دارد، برای پرفشاری خون و LVH در محیط سازگار است
2. Too often, however, collegiality is confused with congeniality (Berth, 198.
[ترجمه ترگمان]با این حال، اغلب، collegiality با congeniality اشتباه گرفته می شود (Berth، ۱۹۸
[ترجمه گوگل]با این حال، اغلب، همکاری با همدلی اشتباه می شود (برت، 19
[ترجمه گوگل]با این حال، اغلب، همکاری با همدلی اشتباه می شود (برت، 19
3. The 45-year-old star of Speed and Miss Congeniality is married to Jesse James, a former motorcycle mechanic and television presenter.
[ترجمه ترگمان]ستاره ۴۵ ساله سرعت و دوشیزه Congeniality با جسی جیمز، یک مکانیک موتور سیکلت و مجری تلویزیون، ازدواج کرده است
[ترجمه گوگل]ستاره 45 ساله Speed و Miss Congeniality با جسی جیمز، مکانیک سابق موتور سیکلت و تلویزیون پخش می شود
[ترجمه گوگل]ستاره 45 ساله Speed و Miss Congeniality با جسی جیمز، مکانیک سابق موتور سیکلت و تلویزیون پخش می شود
4. Kupchan wonders how long the congeniality can last.
[ترجمه ترگمان]عجیبه که تا کی می تونه دوام بیاره
[ترجمه گوگل]Kupchan تعجب می کند که چه مدت همکاری می تواند طول بکشد
[ترجمه گوگل]Kupchan تعجب می کند که چه مدت همکاری می تواند طول بکشد
5. She starred as Miss Congeniality in 2000, and was next seen in the 2002 thriller Murder By Numbers.
[ترجمه ترگمان]او در سال ۲۰۰۰ به عنوان دوشیزه Congeniality بازی کرد و در سال بعد در فیلم \"قتل\" توسط اعداد دیده شد
[ترجمه گوگل]او در سال 2000 به عنوان Miss Congeniality ستاره دار شد، و در سال 2002 قاتل هیولایی توسط شماره ها دیده شد
[ترجمه گوگل]او در سال 2000 به عنوان Miss Congeniality ستاره دار شد، و در سال 2002 قاتل هیولایی توسط شماره ها دیده شد
6. Additionally it is congeniality of interest, habit and concept.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، آن congeniality از علاقه، عادت و مفهوم است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این همدلی از علاقه، عادت و مفهوم است
[ترجمه گوگل]علاوه بر این همدلی از علاقه، عادت و مفهوم است
7. Mi Fu attempted to establish a kind of pattern of landscape painting corresponding to Su Shi's principle of"congeniality", and he put it into practice in person.
[ترجمه ترگمان]\"ام فو Fu\" تلاش کرد نوعی الگو از نقاشی منظره را با اصل \"congeniality\" (Su Shi)ایجاد کند، و او آن را در عمل به عمل آورد
[ترجمه گوگل]می فو تلاش کرد تا نوعی از الگوی نقاشی های چشم انداز را مطابق با اصل 'عرفی' سو شی بسازد و او را به صورت شخصی اجرا کند
[ترجمه گوگل]می فو تلاش کرد تا نوعی از الگوی نقاشی های چشم انداز را مطابق با اصل 'عرفی' سو شی بسازد و او را به صورت شخصی اجرا کند
8. Congeniality is the key.
[ترجمه ترگمان]Congeniality کلید اصلی است
[ترجمه گوگل]همبستگی کلید است
[ترجمه گوگل]همبستگی کلید است
9. Plus my wife and I have surveyed several of the local pubs for congeniality and cleanliness in the bathrooms.
[ترجمه ترگمان]به علاوه همسرم و من چندین بار رستوران محلی را برای تمیزی و تمیزی در حمام ها مورد بررسی قرار دادیم
[ترجمه گوگل]علاوه بر این همسرم و من چندین بار در محلی برای محبت و پاکیزگی در حمام بررسی کرده ایم
[ترجمه گوگل]علاوه بر این همسرم و من چندین بار در محلی برای محبت و پاکیزگی در حمام بررسی کرده ایم
10. After all why to come to know Chinese stock market at present high congeniality woollen cloth?
[ترجمه ترگمان]پس چرا برای شناختن بازار سهام چین در حال حاضر لباس های پشمی congeniality بالا را مد نظر داشته باشید؟
[ترجمه گوگل]پس از همه، چرا که برای به دست آوردن بازار سهام چینی در حال حاضر با کیفیت بالا پارچه پشمی؟
[ترجمه گوگل]پس از همه، چرا که برای به دست آوردن بازار سهام چینی در حال حاضر با کیفیت بالا پارچه پشمی؟
11. But that she is very nice and that for sure she will be voted Miss Congeniality!
[ترجمه ترگمان]اما او بسیار خوب است و اطمینان دارد که او به دوشیزه Congeniality رای خواهد داد!
[ترجمه گوگل]اما او بسیار خوش تیپ است و مطمئنا خانم کونگنیالیته رای خواهد گرفت!
[ترجمه گوگل]اما او بسیار خوش تیپ است و مطمئنا خانم کونگنیالیته رای خواهد گرفت!
12. Indeed, I believe that a proper understanding of this paradox can lead to the salvation of millions who now perceive no inconsistency in such congeniality.
[ترجمه ترگمان]در واقع، من معتقدم که درک درست این پارادوکس می تواند منجر به نجات میلیونها نفر شود که در حال حاضر هیچ ناهماهنگی در چنین congeniality درک نمی کنند
[ترجمه گوگل]در واقع، من معتقدم که یک درک صحیح از این پارادوکس می تواند منجر به نجات میلیون ها نفر شود که در حال حاضر هیچگونه تناقض در چنین سازندگی وجود ندارد
[ترجمه گوگل]در واقع، من معتقدم که یک درک صحیح از این پارادوکس می تواند منجر به نجات میلیون ها نفر شود که در حال حاضر هیچگونه تناقض در چنین سازندگی وجود ندارد
13. Sandra Bullock, born July 2 196 established her career as a well-known leading Hollywood actress, with films such as Miss Congeniality and Crash.
[ترجمه ترگمان]ساندرا بولاک در ۲ ژوییه ۱۹۶ به عنوان بازیگر مشهور هالیوودی به دنیا آمد و فیلم هایی مثل دوشیزه Congeniality و Crash بازی کرد
[ترجمه گوگل]ساندرا بولاک، متولد 2 ژوئیه 1962 متولد شد، کار خود را به عنوان یک بازیگر برجسته شناخته شده هالیوود با فیلم هایی چون Miss Congeniality و Crash تاسیس کرد
[ترجمه گوگل]ساندرا بولاک، متولد 2 ژوئیه 1962 متولد شد، کار خود را به عنوان یک بازیگر برجسته شناخته شده هالیوود با فیلم هایی چون Miss Congeniality و Crash تاسیس کرد
14. Between French friends, who have chosen each other for the congeniality of their point of view, lively disagreement and sharpness of argument are the breath of life.
[ترجمه ترگمان]بین دوستان فرانسوی، که یکدیگر را برای the نقطه نظر خود انتخاب کرده اند، مخالفت پرشور و تیزی استدلال، نفس زندگی است
[ترجمه گوگل]بین دوستان فرانسوی، که یکدیگر را برای همبستگی دیدگاه خود انتخاب کرده اند، اختلاف پر جنب و جوش و وضوح استدلال، نفس زندگی است
[ترجمه گوگل]بین دوستان فرانسوی، که یکدیگر را برای همبستگی دیدگاه خود انتخاب کرده اند، اختلاف پر جنب و جوش و وضوح استدلال، نفس زندگی است
کلمات دیگر: