وابسته به اعضای کلیسا، گروهی ,دسته ای ,جماعتی
congregational
وابسته به اعضای کلیسا، گروهی ,دسته ای ,جماعتی
انگلیسی به فارسی
وابسته به اعضای کلیسا
(C بزرگ) وابسته به فرقهی کانگر گیشنال و پیروان آن
جماعت
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
مشتقات: congregationally (adv.)
مشتقات: congregationally (adv.)
• (1) تعریف: of or relating to a congregation.
• (2) تعریف: (cap.) of or relating to Congregationalism or Congregationalists.
• pertaining to a congregation, of an assembly for religious worship, of a religious community
جملات نمونه
1. Robert Browne - founder of the Congregational Church - is buried here.
[ترجمه ترگمان]رابرت براون، بنیانگذار کلیسای Congregational - در اینجا دفن شده است
[ترجمه گوگل]رابرت براون - بنیانگذار کلیسای کنگره - اینجا دفن شده است
[ترجمه گوگل]رابرت براون - بنیانگذار کلیسای کنگره - اینجا دفن شده است
2. About 320 people attended the Congregational Tea and the scheme was officially launched.
[ترجمه ترگمان]در حدود ۳۲۰ نفر در تی پارتی شرکت کردند و این طرح رسما راه اندازی شد
[ترجمه گوگل]حدود 320 نفر در چای کنگره حضور داشتند و این برنامه رسما راه اندازی شد
[ترجمه گوگل]حدود 320 نفر در چای کنگره حضور داشتند و این برنامه رسما راه اندازی شد
3. In 1845 the congregational Baptist church also divided on sectional lines, never to reunite.
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۴۵، کلیسای باپتیست congregational به خطوط مقطعی تقسیم شد و هرگز دوباره متحد نشد
[ترجمه گوگل]در سال 1845 کلیسای باپتیست جماعت نیز به خطوط مقطعی تقسیم شد و هرگز مجددا مجددا به هم پیوست
[ترجمه گوگل]در سال 1845 کلیسای باپتیست جماعت نیز به خطوط مقطعی تقسیم شد و هرگز مجددا مجددا به هم پیوست
4. Possibilities, then, for further congregational participation seem possible even under a strict interpretation of the present rubrics.
[ترجمه ترگمان]بنابراین ممکن است امکان مشارکت بیشتر در جامعه حتی با تفسیر دقیق of فعلی وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]پس از آن فرصت ها برای مشارکت بیشتر در اجتماعات ممکن است حتی تحت تفسیر دقیق بخش های فعلی باشد
[ترجمه گوگل]پس از آن فرصت ها برای مشارکت بیشتر در اجتماعات ممکن است حتی تحت تفسیر دقیق بخش های فعلی باشد
5. By the Congregational Church he gets off, and walks along the small gravelled cul-de-sac to their old house.
[ترجمه ترگمان]در کلیسای Congregational پیاده می شود و در امتداد خیابان بن بست gravelled تا خانه قدیمی خود راه می رود
[ترجمه گوگل]با کلیسای کنگره او خاموش می شود، و در امتداد کوچک کریستال کوچکی به خانه قدیمی اش می رود
[ترجمه گوگل]با کلیسای کنگره او خاموش می شود، و در امتداد کوچک کریستال کوچکی به خانه قدیمی اش می رود
6. Other churches have endeavoured to build effective congregational structures to express both homogeneity and heterogeneity.
[ترجمه ترگمان]کلیساهای دیگر تلاش کرده اند تا ساختارهای اجتماعی موثر برای بیان همگنی و ناهماهنگی ایجاد کنند
[ترجمه گوگل]کلیساهای دیگر تلاش کرده اند ساختار سازمانی مؤثر برای بیان همگن بودن و ناهمگونی را ایجاد کنند
[ترجمه گوگل]کلیساهای دیگر تلاش کرده اند ساختار سازمانی مؤثر برای بیان همگن بودن و ناهمگونی را ایجاد کنند
7. In effect the Latin texts provide for congregational participation, respectively, in the anamnesis, the communion-epiclesis, and the intercessions.
[ترجمه ترگمان]در واقع، متون لاتینی به ترتیب برای مشارکت جماعت، در the، آیین تناول عشای ربانی، و the فراهم می کنند
[ترجمه گوگل]در واقع، متون لاتین به ترتیب مشارکت جمعیتی را در رویدادهای مسیحی، مسیحیان و شفاعتان فراهم می کنند
[ترجمه گوگل]در واقع، متون لاتین به ترتیب مشارکت جمعیتی را در رویدادهای مسیحی، مسیحیان و شفاعتان فراهم می کنند
8. Unaccompanied congregational singing can be beautiful and satisfying.
[ترجمه ترگمان]آواز جماعت اسلامی می تواند زیبا و رضایت بخش باشد
[ترجمه گوگل]آواز اجتماعات همراه با همسر می تواند زیبایی و رضایت بخش باشد
[ترجمه گوگل]آواز اجتماعات همراه با همسر می تواند زیبایی و رضایت بخش باشد
9. One of the least frequent is the congregational form so familiar in the West.
[ترجمه ترگمان]یکی از حداقل رایج ترین شکل جماعت تبلیغی در غرب است
[ترجمه گوگل]یکی از کمترین مأموریت ها، نوعی جماعت است که در غرب شناخته شده است
[ترجمه گوگل]یکی از کمترین مأموریت ها، نوعی جماعت است که در غرب شناخته شده است
10. These two historical psalms would have been for congregational use.
[ترجمه ترگمان]این دو دعای تاریخی برای استفاده از نظام نظام به عمل می آمد
[ترجمه گوگل]این دو عطش تاریخی برای استفاده از اجتماع بوده است
[ترجمه گوگل]این دو عطش تاریخی برای استفاده از اجتماع بوده است
11. At least five years full-time congregational and pastoral ministry experience, preferable in the US or Canada.
[ترجمه ترگمان]حداقل پنج سال سابقه خدمت نظام اجتماعی و نظامی، نسبت به آمریکا یا کانادا بهتر است
[ترجمه گوگل]حداقل پنج سال تجربه در تمام دوران مسیحی و مسیحیت، که در ایالات متحده یا کانادا مورد نظر است
[ترجمه گوگل]حداقل پنج سال تجربه در تمام دوران مسیحی و مسیحیت، که در ایالات متحده یا کانادا مورد نظر است
12. In New England, the Congregational Church was legally established; all residents had to contribute to its support.
[ترجمه ترگمان]در نیوانگلند، کلیسای Congregational به طور قانونی تاسیس شده است؛ همه ساکنان باید به حمایت آن کمک کنند
[ترجمه گوگل]در نیو انگلند، کلیسای کنگره به طور قانونی تاسیس شد؛ همه ساکنان مجبور بودند به حمایت خود کمک کنند
[ترجمه گوگل]در نیو انگلند، کلیسای کنگره به طور قانونی تاسیس شد؛ همه ساکنان مجبور بودند به حمایت خود کمک کنند
13. The main nonconformist groups in England are Methodist, Congregational and Baptist.
[ترجمه ترگمان]گروه های اصلی nonconformist در انگلستان متدیست، Congregational و باپتیست هستند
[ترجمه گوگل]گروه های اصلی غیرنقینی در انگلستان متدیست، جماعت و باپتیست هستند
[ترجمه گوگل]گروه های اصلی غیرنقینی در انگلستان متدیست، جماعت و باپتیست هستند
14. An offer has been made and is under consideration by the Congregational Board.
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد شده و توسط هیات Congregational مورد بررسی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]یک پیشنهاد ارائه شده است و توسط هیئت مشورتی در حال بررسی است
[ترجمه گوگل]یک پیشنهاد ارائه شده است و توسط هیئت مشورتی در حال بررسی است
15. It affirms strongly its belief in the importance of congregational music in the average parish.
[ترجمه ترگمان]این امر به شدت اعتقاد خود به اهمیت موسیقی جماعت را در بخش متوسط تایید می کند
[ترجمه گوگل]این به شدت اعتقاد خود را به اهمیت موسیقی جماعت در منطقه به طور متوسط تایید می کند
[ترجمه گوگل]این به شدت اعتقاد خود را به اهمیت موسیقی جماعت در منطقه به طور متوسط تایید می کند
کلمات دیگر: