(verb transitive) گیج، متحیر، مبهوت کردن
astounded
(verb transitive) گیج، متحیر، مبهوت کردن
انگلیسی به فارسی
شگفت آور است، مبهوت کردن
انگلیسی به انگلیسی
• awestruck; aghast; overwhelmed with amazement; surprised; shocked; dumbfounded
جملات نمونه
1. his erudition astounded everyone
دانش او همه را مبهوت کرد.
2. his intellect astounded me
تیز هوشی او مرا به شگفتی انداخت.
3. his obvious lies astounded everyone
دروغ های شاخ دار او همه را سخت متحیر کرد.
4. his retraction of his former statements astounded the audience
تکذیب حرف های قبلی اش حضار را شگفت زده کرد.
5. We were astounded to read your letter.
[ترجمه ترگمان]ما از خواندن نامه شما متحیر شدیم
[ترجمه گوگل]ما شگفت زده شدیم که نامه شما را بخوانیم
[ترجمه گوگل]ما شگفت زده شدیم که نامه شما را بخوانیم
6. Granny was astounded and a little piqued, I think, because it had all been arranged without her knowledge.
[ترجمه ترگمان]مامان بزرگ مات و متحیر بود و کمی دلخور شده بود، چون همه چیز بدون اطلاع او مرتب شده بود
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم مادربزرگ شگفت زده شده بود و کمی پراکنده بود، چون همه چیز بدون دانش او تنظیم شده بود
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم مادربزرگ شگفت زده شده بود و کمی پراکنده بود، چون همه چیز بدون دانش او تنظیم شده بود
7. I was astounded by its beauty.
[ترجمه ترگمان]از زیباییش به حیرت افتاده بودم
[ترجمه گوگل]من زیبایی خود را شگفت زده کردم
[ترجمه گوگل]من زیبایی خود را شگفت زده کردم
8. The president was perfectly astounded at the intelligence.
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور از شنیدن این خبر مات و مبهوت شده بود
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور کاملا هوشیار بود
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور کاملا هوشیار بود
9. How can you say that? I'm absolutely astounded.
[ترجمه ترگمان]چطور میتونی همچین حرفی بزنی؟ واقعا مات و مبهوت شده ام
[ترجمه گوگل]چطور می توانی چنین چیزی بگویی؟ من کاملا شگفت زده هستم
[ترجمه گوگل]چطور می توانی چنین چیزی بگویی؟ من کاملا شگفت زده هستم
10. I am astounded at the comments made by the Chief Superintendent.
[ترجمه ترگمان]از نظرات جناب رئیس به حیرت می افتم
[ترجمه گوگل]من در نظراتی که توسط سرپرست کلیدی ساخته شده است، شگفت زده می شوم
[ترجمه گوگل]من در نظراتی که توسط سرپرست کلیدی ساخته شده است، شگفت زده می شوم
11. I was astounded to see her appear from the house.
[ترجمه ترگمان]با کمال تعجب دیدم که او از خانه بیرون آمد
[ترجمه گوگل]من شگفت زده شدم که او از خانه دیدن کند
[ترجمه گوگل]من شگفت زده شدم که او از خانه دیدن کند
12. At times my skateboarding skills astounded me: zipping around corners, weaving through obstacles etc.
[ترجمه ترگمان]گاهی مهارت اسکیت بورد مرا حیرت زده می کند: رانندگی در گوشه و کنار، weaving از موانع و غیره
[ترجمه گوگل]در بعضی موارد مهارت های اسکیت بورد من را به من شگفت زده کرد: زدن در اطراف گوشه ها، بافتن از طریق موانع و غیره
[ترجمه گوگل]در بعضی موارد مهارت های اسکیت بورد من را به من شگفت زده کرد: زدن در اطراف گوشه ها، بافتن از طریق موانع و غیره
13. Her friend, Jean, was still astounded by the black legs of lamb.
[ترجمه ترگمان]دوست او، ژان، هنوز از دیدن پاهای سیاه بره ای به حیرت افتاده بود
[ترجمه گوگل]دوست او، ژان، هنوز هم توسط پاهای سیاه از بره شگفت زده شد
[ترجمه گوگل]دوست او، ژان، هنوز هم توسط پاهای سیاه از بره شگفت زده شد
14. The whole audience was astounded and it didn't go down very well.
[ترجمه ترگمان]همه حضار مات و مبهوت ماندند و خیلی خوب پیش نرفت
[ترجمه گوگل]تمام مخاطبان شگفت زده شدند و خیلی خوب پیش رفتند
[ترجمه گوگل]تمام مخاطبان شگفت زده شدند و خیلی خوب پیش رفتند
15. His reply astounded me, and will ring in my ears for eternity.
[ترجمه ترگمان]جواب او مرا متعجب ساخت و تا ابد در گوش من حلقه خواهد زد
[ترجمه گوگل]پاسخ او من را شگفت زده کرد و در گوش من برای ابدی حلقه می زند
[ترجمه گوگل]پاسخ او من را شگفت زده کرد و در گوش من برای ابدی حلقه می زند
کلمات دیگر: