کلمه جو
صفحه اصلی

promisingly

انگلیسی به انگلیسی

• encouragingly, reassuringly, hopefully, favorably

جملات نمونه

1. The day began promisingly with bright sunshine.
[ترجمه ترگمان]آن روز با لحنی دلگرم کننده و درخشان شروع به تجدید قوا کرد
[ترجمه گوگل]این روز با قوت و ظاهر آفتابی روشن شروع شد

2. The film starts promisingly enough but it doesn't maintain the interest level.
[ترجمه ترگمان]فیلم به اندازه کافی شروع به حرکت می کند، اما سطح علاقه را حفظ نمی کند
[ترجمه گوگل]فیلم به اندازه کافی امیدوار کننده است اما سطح علاقه را حفظ نمی کند

3. It all started so promisingly when Speed scored a tremendous first goal.
[ترجمه ترگمان]وقتی سرعت یک گل اول را به ثمر رساند، همه چیز به همین شکل شروع شد
[ترجمه گوگل]همه این ها امیدوارانه شروع شد که سرعت اولین گل بزرگی را به ثمر رساند

4. The meeting began promisingly, but then things started to go wrong.
[ترجمه ترگمان]جلسه شروع شد، اما بعد همه چیز خراب شد
[ترجمه گوگل]این ملاقات امیدوار کننده بود، اما بعد همه چیز شروع به اشتباه کرد

5. An evening meal began promisingly with a bruschetta topped with chopped spinach, sun-dried tomatoes, pesto and feta cheese.
[ترجمه ترگمان]یک وعده غذایی عصرگاهی آغاز شد با a که در بالای آن اسفناج، گوجه فرنگی، گوجه فرنگی خشک، پنیر pesto و پنیر فتا وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک وعده غذایی به طور امیدوارکننده با یک بروسکت به همراه اسفناج خرد شده، گوجه فرنگی خورشیدی، پنس پاستو و فتا آغاز شد

6. Promisingly, he looks like he has plenty more goals to contribute.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که او اهداف بسیار بیشتری برای مشارکت دارد
[ترجمه گوگل]به وضوح، او به نظر می رسد که او اهداف بیشتری برای کمک دارد

7. Just as promisingly, the UN and the African Union are now formally engaged in the negotiations too.
[ترجمه ترگمان]همانگونه که promisingly، سازمان ملل و اتحادیه آفریقا در حال حاضر به طور رسمی در مذاکرات درگیر هستند
[ترجمه گوگل]همانطور که امیدوار است، سازمان ملل متحد و اتحادیه آفریقا هم اکنون به طور رسمی در مذاکرات شرکت دارند

8. Promisingly, the Chinese bank regulator announced draft rules in May to allow domestic and foreign institutions to set up consumer-finance firms to offer personal loans for consumer-goods purchases.
[ترجمه ترگمان]promisingly، قانون گذار بانک چین، پیش نویس قوانین در ماه مه را اعلام کرد تا به نهاده ای داخلی و خارجی اجازه داده شود تا شرکت های تامین مالی برای خرید وام های شخصی برای خرید کالاهای مصرفی را راه اندازی کنند
[ترجمه گوگل]به وضوح، تنظیم کننده بانک چین در ماه مه پیش نویس قوانین را برای اجازه دادن به موسسات داخلی و خارجی برای ایجاد شرکت های تأمین مالی مصرف کننده برای ارائه وام های شخصی برای خرید کالاهای مصرفی اعلام کرد

9. More promisingly, Mr Daley wants to keep pools and parks open late and offer more teenagers summer jobs.
[ترجمه ترگمان]مهم تر از آن، آقای دیلی میل دارد استخرها و پارک ها را دیر باز نگه دارد و تعداد نوجوانان بیشتری در تابستان ارائه کند
[ترجمه گوگل]امیدوارتر، آقای Daley می خواهد استخر ها و پارک ها را به عقب ببندد و کارهای تابستانی بیشتری را برای نوجوانان ارائه دهد

10. More promisingly, by the week's close you're entertaining ideas and offers so new and exciting you wonder why you've been struggling to keep those past arrangements afloat.
[ترجمه ترگمان]بیش از حد، تا پایان هفته، شما ایده ها را سرگرم می کنید و آنقدر جدید و هیجان انگیز را ارائه می کنید که شگفت زده می شوید چرا برای حفظ این ترتیبات گذشته تلاش کرده اید
[ترجمه گوگل]امیدوار کننده تر از آن است که در هفته نزدیک به شما ایده های سرگرم کننده ای را ارائه می دهیم و به شما پیشنهاد می کنیم که خیلی جدید و هیجان انگیز است چرا که شما تلاش کرده اید که این تدابیر گذشته را حفظ کنید

11. The geopolymer is a kind of promisingly advanced material for its high degree polycondensed network structure and possesses excellent properties, low energy consumption and low toxic wastes emission.
[ترجمه ترگمان]geopolymer نوعی از مواد پیشرفته برای ساختار شبکه polycondensed است و دارای خواص عالی، مصرف انرژی کم و انتشار گازهای سمی پایین است
[ترجمه گوگل]Geopolymer یک نوع مواد امیدوار کننده پیشرفته برای ساختار شبکهی پلیکاننتز بالا است و دارای خواص عالی، مصرف انرژی کم و انتشار ضایعات سمی کم است

12. On the right wing, Ji-sung Park picked up promisingly from where he left off last season before switching sides to allow new signing Antonio Valencia to make his debut on his favoured side.
[ترجمه ترگمان]در جناح راست، پارک Ji - خوانده \"promisingly\" را از جایی که آخرین فصل قبل از عوض کردن دو طرف را ترک کرده بود، انتخاب کرد تا اجازه امضای جدید آنتونیو والنسیا را بدهد تا کار خود را به نفع خود انجام دهد
[ترجمه گوگل]در جناح راست پارس جی سون پارکینگ جنجالی را از جایی که فصل گذشته را قبل از اینکه سوئیت ها را ترک کند اجازه داده است تا آنتونیو والنسیا را امضا کند تا اولین گل خود را در اختیار او قرار دهد

13. It has changed the traditional commercial mode, and promisingly will become the main management styles of enterprises in future's business society.
[ترجمه ترگمان]این سبک، حالت تجاری سنتی را تغییر داده است و promisingly به سبک مدیریتی اصلی شرکت ها در جامعه تجاری آینده تبدیل خواهد شد
[ترجمه گوگل]این حالت تجاری سنتی را تغییر داده است و امیدوارانه تبدیل به سبک مدیریت اصلی شرکت ها در جامعه کسب و کار آینده می شود

14. Their professional life in 2011 will start promisingly.
[ترجمه ترگمان]زندگی حرفه ای آن ها در سال ۲۰۱۱ promisingly را آغاز خواهد کرد
[ترجمه گوگل]زندگی حرفه ای آنها در سال 2011 به آرامی آغاز خواهد شد

پیشنهاد کاربران

دارای آینده روشن، امیدبخش


کلمات دیگر: