وابسته به: prometheus، پرومیتوسی، وابسته به پرومیتوس در افسانه یونان
promethean
وابسته به: prometheus، پرومیتوسی، وابسته به پرومیتوس در افسانه یونان
انگلیسی به فارسی
وابسته به پرومیتوس (در افسانه یونان)
پرومتین
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• (1) تعریف: of or resembling Prometheus.
• (2) تعریف: boldly creative, original, or life-giving.
اسم ( noun )
• : تعریف: one who acts boldly to create, originate, or bring something to life.
• (greek mythology) of prometheus, pertaining to prometheus (titan who stole fire from heaven and was punished by the gods)
جملات نمونه
1. Through such Promethean effort, the eastern half of the continent was radically made over, for better or worse.
[ترجمه ترگمان]در این تلاش Promethean، نیمه شرقی قاره برای بهتر یا بدتر از آن ساخته شده بود
[ترجمه گوگل]از طریق چنین تلاش Promethean، نیمه شرقی این قاره به طور رادیکال بهتر یا بدتر شد
[ترجمه گوگل]از طریق چنین تلاش Promethean، نیمه شرقی این قاره به طور رادیکال بهتر یا بدتر شد
2. I know not where is that Promethean heat that can thy light relume.
[ترجمه ترگمان]نمی دانم این گرما Promethean که می تواند نور thy را روشن کند کجاست
[ترجمه گوگل]من نمی دانم کجاست که گرما پروماتی که می تواند نور شما را تسکین دهد
[ترجمه گوگل]من نمی دانم کجاست که گرما پروماتی که می تواند نور شما را تسکین دهد
3. Promethean has suffered a relentless decline in its financial performance, matched by a collapse in its share price.
[ترجمه ترگمان]Promethean در عملکرد مالی خود دچار افت شدید شده است و با سقوط قیمت سهم خود همخوانی دارد
[ترجمه گوگل]Promethean رکود بی وقفه در عملکرد مالی خود را تجربه کرده است، که با سقوط قیمت سهامش همراه است
[ترجمه گوگل]Promethean رکود بی وقفه در عملکرد مالی خود را تجربه کرده است، که با سقوط قیمت سهامش همراه است
4. Transmutation: A Promethean or Pandoran power.
[ترجمه ترگمان]transmutation: یک قدرت Promethean یا Pandoran
[ترجمه گوگل]Transmutation قدرت Promethean یا Pandoran
[ترجمه گوگل]Transmutation قدرت Promethean یا Pandoran
5. Promethean : A being animated by Azoth as a result of a unique alchemical process.
[ترجمه ترگمان]Promethean: الف در نتیجه یک فرآیند alchemical منحصر به فرد، توسط Azoth شروع به کار می کند
[ترجمه گوگل]Promethean یک انیمه توسط Azoth در نتیجه یک فرآیند شیمیایی منحصر به فرد متحرک است
[ترجمه گوگل]Promethean یک انیمه توسط Azoth در نتیجه یک فرآیند شیمیایی منحصر به فرد متحرک است
6. The popular conception of a Promethean being created by a mortal refers to a demiurge.
[ترجمه ترگمان]مفهوم عمومی یک Promethean که توسط یک انسان فانی ایجاد می شود به یک demiurge اشاره دارد
[ترجمه گوگل]تصور مردمی از یک Promethean که توسط یک فاعل ایجاد شده است، به یک معبد اشاره می کند
[ترجمه گوگل]تصور مردمی از یک Promethean که توسط یک فاعل ایجاد شده است، به یک معبد اشاره می کند
7. Aurum — The Refinement of Mortality teaches a Promethean how to move among humans as if he were one of them.
[ترجمه ترگمان]Aurum - The مرگ و میر، به یک Promethean یاد می دهد که چطور در میان انسان ها حرکت کند، انگار که او یکی از آن ها بود
[ترجمه گوگل]Aurum - اصلاح مرگ و میر آموزان Promethean می آموزد که چگونه در میان انسان ها حرکت می کند، به عنوان اگر او یکی از آنها بود
[ترجمه گوگل]Aurum - اصلاح مرگ و میر آموزان Promethean می آموزد که چگونه در میان انسان ها حرکت می کند، به عنوان اگر او یکی از آنها بود
8. Progenitor: The first Promethean of a Lineage. Frankenstein's monster was the Progenitor of the Frankenstein Lineage.
[ترجمه ترگمان]\"اولین Promethean\" Lineage هیولای فرانکشتاین، هیولای فرانکشتاین of \"بود\"
[ترجمه گوگل]پیشگامان اولین Promethean یک خط هیولای فرانکشتاین پیشگویی خط فرانکنشتاین بود
[ترجمه گوگل]پیشگامان اولین Promethean یک خط هیولای فرانکشتاین پیشگویی خط فرانکنشتاین بود
9. Galatea: A Promethean Lineage.
[ترجمه ترگمان]Galatea: A پرو Promethean
[ترجمه گوگل]Galatea خط فرمان Promethean
[ترجمه گوگل]Galatea خط فرمان Promethean
10. Along the way, various heroes of modernity, such as Gropius and Picasso, overtly identified their self-image as Promethean.
[ترجمه ترگمان]در طول راه، قهرمانان مختلف مدرنیته، مانند Gropius و پیکاسو، آشکارا خود - تصویر خود را به عنوان Promethean شناسایی کردند
[ترجمه گوگل]در طول راه، قهرمانان مدرنیته گوناگون مانند گروپیوس و پیکاسو، خودشان را به صورت Promethean آشکارا شناسایی کردند
[ترجمه گوگل]در طول راه، قهرمانان مدرنیته گوناگون مانند گروپیوس و پیکاسو، خودشان را به صورت Promethean آشکارا شناسایی کردند
11. Regarding the state of education globally, two aspects of the Promethean reality are particularly relevant here.
[ترجمه ترگمان]با توجه به وضعیت آموزش در سطح جهانی، دو جنبه از واقعیت Promethean به طور خاص مربوط به اینجا هستند
[ترجمه گوگل]با توجه به وضعیت تحصیلات در سطح جهان، دو جنبه از واقعیت Promethean در اینجا به ویژه مربوط است
[ترجمه گوگل]با توجه به وضعیت تحصیلات در سطح جهان، دو جنبه از واقعیت Promethean در اینجا به ویژه مربوط است
12. Stannum (Tin) — The Refinement of Torment fuels a Promethean 's quest for vengeance by showing him how to embrace his misery.
[ترجمه ترگمان]Stannum (قلع): سوزاندن سوخت های زیستی به دنبال انتقام است و به او نشان می دهد که چگونه بدبختی خود را در آغوش بکشد
[ترجمه گوگل]استنوم (قلع) - اصلاح طغیان یک تلاش Promethean برای انتقام را با نشان دادن چگونگی در برداشتن بدبختی او سوخت
[ترجمه گوگل]استنوم (قلع) - اصلاح طغیان یک تلاش Promethean برای انتقام را با نشان دادن چگونگی در برداشتن بدبختی او سوخت
13. They approach the primeval mystery of human attraction with a systematic and almost Promethean hand.
[ترجمه ترگمان]آن ها به معمای اولیه جذب انسان با یک دست سازمان یافته و تقریبا Promethean نزدیک می شوند
[ترجمه گوگل]آنها با یک دستاورد سیستماتیک و تقریبا Promethean روبروی رمز و راز نخستین جاذبه ی انسانی قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]آنها با یک دستاورد سیستماتیک و تقریبا Promethean روبروی رمز و راز نخستین جاذبه ی انسانی قرار می گیرند
14. If you want to amount to something, you must seize time by the forelock, lay siege to optimal choice and let promethean fire emit light and heat.
[ترجمه ترگمان]اگر می خواهید به چیزی نیاز داشته باشید، شما باید زمان را توسط کاکلش به دست بگیرید، انتخاب بهینه را به دست بگیرید و اجازه دهید آتش روشن و گرما تولید کند
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید مقدار را به چیزی بدهید، باید مدت زمان را با فرورفتگی به دست بیاورید، به انتخاب مطلوب بپردازید و اجازه دهید آتش پرومتین نور و گرما را منتشر کند
[ترجمه گوگل]اگر می خواهید مقدار را به چیزی بدهید، باید مدت زمان را با فرورفتگی به دست بیاورید، به انتخاب مطلوب بپردازید و اجازه دهید آتش پرومتین نور و گرما را منتشر کند
پیشنهاد کاربران
ذاتا گستاخ و ناپیرو
کلمات دیگر: