کلمه جو
صفحه اصلی

go to school


1- مدرسه رفتن 2- (بازی گلف) با مشاهده ی بازی دیگران آموختن

انگلیسی به انگلیسی

• study, go to a learning institution

جملات نمونه

1. The boys go to school in groups.
[ترجمه ترگمان]بچه ها به مدرسه می روند
[ترجمه گوگل]پسران به گروه های مدرسه می روند

2. He'll go to school in the latter part of the year.
[ترجمه ترگمان]او در قسمت دوم سال به مدرسه خواهد رفت
[ترجمه گوگل]او در بخش دوم سال تحصیلی به مدرسه می رود

3. One morning, I didn't want to go to school, and decided to feign illness.
[ترجمه ترگمان]یک روز صبح، من نمی خواستم به مدرسه بروم، و تصمیم گرفتم که بیماری خود را نشان دهم
[ترجمه گوگل]یک صبح، من نمی خواستم به مدرسه بروم و تصمیم گرفتم بیماری را تشریح کنم

4. She can't go to school because she is ill.
[ترجمه ترگمان]او نمی تواند به مدرسه برود چون بیمار است
[ترجمه گوگل]او نمیتواند به مدرسه برود چون بیمار است

5. We go to school on weekdays.
[ترجمه ترگمان] تو روزای کار میریم مدرسه
[ترجمه گوگل]ما در روزهای هفته به مدرسه می رویم

6. You should make your bed before you go to school.
[ترجمه ترگمان]قبل از رفتن به مدرسه باید تختت رو درست کنی
[ترجمه گوگل]قبل از رفتن به مدرسه، باید تخت خود را بپوشانید

7. Some children can read and write before they go to school.
[ترجمه ترگمان]برخی از کودکان قبل از رفتن به مدرسه می توانند بخوانند و بنویسند
[ترجمه گوگل]بعضی از کودکان می توانند قبل از رفتن به مدرسه خواندن و نوشتن داشته باشند

8. Do you go to school on a bicycle?
[ترجمه ترگمان]آیا شما با دوچرخه به مدرسه می روید؟
[ترجمه گوگل]آیا به دوچرخه سواری می روید؟

9. The little boy refused to go to school.
[ترجمه ترگمان]پسر کوچولو از رفتن به مدرسه امتناع کرد
[ترجمه گوگل]پسر کوچولو حاضر به رفتن به مدرسه نیست

10. She will have to go to school.
[ترجمه ترگمان]او باید به مدرسه برود
[ترجمه گوگل]او باید به مدرسه برود

11. We don't have to go to school on Sundays.
[ترجمه ترگمان]لازم نیست روزه ای یکشنبه به مدرسه برویم
[ترجمه گوگل]ما مجبور نیستیم در روزهای یکشنبه به مدرسه برویم

12. Parents carry the burden of ensuring that children go to school.
[ترجمه ترگمان]والدین مسئولیت حصول اطمینان از رفتن کودکان به مدرسه را بر دوش دارند
[ترجمه گوگل]والدین بار مسئولیت اطمینان از اینکه کودکان به مدرسه می روند، حمل می کنند

13. She couldn't go to school for a few weeks because of illness, but she'll be able to catch up quickly.
[ترجمه ترگمان]او نمی توانست چند هفته به خاطر بیماری به مدرسه برود، اما به سرعت می تواند به او برسد
[ترجمه گوگل]او نمیتواند چند هفته به دلیل بیماری به مدرسه میرود، اما میتواند به سرعت به سرعت برسد

14. In the daytime, we go to school, but in the evenings we play.
[ترجمه ترگمان]روزها به مدرسه می رویم، اما شب ها بازی می کنیم
[ترجمه گوگل]در روز، ما به مدرسه می رویم، اما در شبها بازی می کنیم

15. Children who go to school are schoolchildren.
[ترجمه ترگمان]کودکانی که به مدرسه می روند دانش آموزان هستند
[ترجمه گوگل]کودکانی که به مدرسه می روند دانش آموز هستند

پیشنهاد کاربران

رفتن به مدرسه

به مدرسه رفتن

پسران به همراه گروهشان به مدرسه می روند.


مدرسه رفتن


کلمات دیگر: