کلمه جو
صفحه اصلی

nonplussed

انگلیسی به فارسی

غیر قابل دسترس، بی تصمیم بودن، پریشان کردن


انگلیسی به انگلیسی

• confused; embarrassed
if you are nonplussed when something happens, you are surprised and unsure how to react; a literary word.

جملات نمونه

1. her sudden death nonplussed everyone
مرگ ناگهانی او همه را بهت زده کرد.

2. I was completely nonplussed by his sudden appearance.
[ترجمه ترگمان]از ظاهرش کاملا مبهوت شده بودم
[ترجمه گوگل]من ناگهان ظاهر شدم

3. I was nonplussed by what he asked me.
[ترجمه ترگمان]از چیزی که از من می پرسید مات و مبهوت شده بودم
[ترجمه گوگل]من از آنچه که از من خواسته بود ناراحت شدم

4. Billy was completely nonplussed by Elliot's refusal.
[ترجمه ترگمان]بیلی از امتناع الیوت مات و مبهوت شده بود
[ترجمه گوگل]بیلی به طور کامل توسط الیوت فراموش شد

5. I was completely nonplussed by his reply.
[ترجمه ترگمان]من از جواب او کاملا مبهوت شده بودم
[ترجمه گوگل]من به طور کامل توسط پاسخ او غرق شدم

6. The speaker was completely nonplussed by the question.
[ترجمه ترگمان]سخنران به طور کامل از سوال من مات و مبهوت مانده بود
[ترجمه گوگل]این سخنرانی به واسطه این پرسش کاملا غیرقابل پذیرش بود

7. He was also nonplussed that so few real horticulturists were enthused over his resurrection idea for McDowell Mountain Park.
[ترجمه ترگمان]او همچنین مات و مبهوت مانده بود که تعداد کمی از horticulturists واقعی به خاطر ایده resurrection برای پارک Mountain McDowell هیجان زده شده بودند
[ترجمه گوگل]او همچنین غیرممکن بود که چند باغدار واقعی واقعی از ایده ی قیامش برای McDowell کوه پارک مشتاق بود

8. George knew that she was a bit nonplussed at his eagerness for her to have her own social life.
[ترجمه ترگمان]جورج می دانست که او ذره ای از شوق و اشتیاقی که برای زندگی اجتماعی او دارد، غافلگیر شده بود
[ترجمه گوگل]جورج می دانست که او کمی نگران او بود تا او زندگی اجتماعی خود را داشته باشد

9. "I don't know," he said, nonplussed at the question.
[ترجمه ترگمان]او در حالی که مات و مبهوت مانده بود گفت: \" نمی دانم \"
[ترجمه گوگل]او گفت، 'من نمی دانم،' در این سوال بی اعتبار شده است

10. Even Orozco seems nonplussed by his fame.
[ترجمه ترگمان]حتی Orozco به نظر می رسد که از شهرت او مات و مبهوت مانده باشد
[ترجمه گوگل]حتی Orozco به نظر می رسد توسط شهرت او غیر قابل مشاهده است

11. Nonplussed by such an odd question, Diana replied in the negative.
[ترجمه ترگمان]دیانا در جواب منفی جواب داد: با این سوال عجیب و غریب
[ترجمه گوگل]دیانا در پاسخ به این سوال عجیب و غریب، به منفی پاسخ داد

12. Nonplussed, Loretta explained that she had driven right through the village without finding it.
[ترجمه ترگمان]nonplussed، لورتا توضیح داد که او بدون پیدا کردن آن از دهکده خارج شده است
[ترجمه گوگل]Loretta توضیح داد که او بدون در نظر گرفتن آن از طریق روستا رانده شده است

13. Factory were a little nonplussed by the decision.
[ترجمه ترگمان]کارخانه کمی از این تصمیم مات و مبهوت شده بود
[ترجمه گوگل]کارخانه کمی با تصمیم نادیده گرفته شد

14. Ed seemed nonplussed till Andy explained: " This means I'm staying the course. "
[ترجمه ترگمان]اد گیج شده بود تا اندی توضیح داد: \" این یعنی من اینجا هستم \"
[ترجمه گوگل]اند به نظر نمی رسید به اندی توضیح دهد: 'این به این معنی است که من در حال گذراندن دوره است '

15. It was Tigress'turn to be nonplussed.
[ترجمه ترگمان]مات و مبهوت شده بود که مات و مبهوت مانده بود
[ترجمه گوگل]این Tigress'turn غیر قابل دسترسی بود

پیشنهاد کاربران

مات و مبهوت، بهتزده

در ضمن غیر قابل دسترس معادل صحیح برای این کلمه نیست.

مردد در تصمیم

گیج ، سر در گم ، دست پاچه


کلمات دیگر: