(verb transitive) محل نگهداری نامه هائی که باید ارسال شود
outbox
(verb transitive) محل نگهداری نامه هائی که باید ارسال شود
انگلیسی به فارسی
محل نگهداری نامه هائی که باید ارسال شود
صندوق پستی
انگلیسی به انگلیسی
• folder used to store outgoing electronic mail messages
win in a boxing match
box where outgoing mail is placed
win in a boxing match
box where outgoing mail is placed
جملات نمونه
1. You have unsent messages in your Outbox. Do you want to go online and send them now?
[ترجمه ترگمان]شما پیغام های unsent در Outbox دارید آیا می خواهید به اینترنت بروید و آن ها را بفرستید؟
[ترجمه گوگل]شما پیام های ارسال نشده را در صندوق پستی خود دارید آیا می خواهید به اینترنت بروید و اکنون آنها را بفرستید؟
[ترجمه گوگل]شما پیام های ارسال نشده را در صندوق پستی خود دارید آیا می خواهید به اینترنت بروید و اکنون آنها را بفرستید؟
2. He is not going to outbox Floyd and he doesn't have the power to steamroll him.
[ترجمه ترگمان]او به خانه فلوید نمی رود و او قدرتش را ندارد که او را فریب دهد
[ترجمه گوگل]او به Floyd فرستاده نمی شود و او قدرت ندارد که او را تحمل کند
[ترجمه گوگل]او به Floyd فرستاده نمی شود و او قدرت ندارد که او را تحمل کند
3. Can't rename the Inbox, Outbox, Sent Items, or Deleted Items folder.
[ترجمه ترگمان]نمی توان نام Inbox، Outbox، موارد ارسالی یا فولدر های Deleted را تغییر داد
[ترجمه گوگل]پوشه صندوق ورودی، صندوق ارسالی، ارسال شده یا پوشه حذف شده را نمیتوان تغییر نام داد
[ترجمه گوگل]پوشه صندوق ورودی، صندوق ارسالی، ارسال شده یا پوشه حذف شده را نمیتوان تغییر نام داد
4. One or more messages in your Outbox do not have a valid account specified.
[ترجمه ترگمان]یک یا چند پیغام در Outbox شما حساب معتبری برای شما ندارد
[ترجمه گوگل]یک یا چند پیام در صندوق خروجی شما یک حساب معتبر مشخص ندارید
[ترجمه گوگل]یک یا چند پیام در صندوق خروجی شما یک حساب معتبر مشخص ندارید
5. You have unsent messages in your Outbox. Do you want to send them now?
[ترجمه ترگمان]شما پیام های بازرگانی در Outbox دارید حالا می خواهید آن ها را بفرستید؟
[ترجمه گوگل]شما پیام های ارسال نشده را در صندوق پستی خود دارید میخواهید اکنون آنها را بفرستید؟
[ترجمه گوگل]شما پیام های ارسال نشده را در صندوق پستی خود دارید میخواهید اکنون آنها را بفرستید؟
6. I've seen the champ outbox better fighters than this one.
[ترجمه ترگمان]من قهرمان مبارزه بهتر از این یکی را دیدم
[ترجمه گوگل]من شاهد مبارزان جعلی بهتر از این بودم
[ترجمه گوگل]من شاهد مبارزان جعلی بهتر از این بودم
7. Outbox - This is a plastic tray below my inbox tray.
[ترجمه ترگمان]Outbox - این یک سینی پلاستیکی است که در زیر سینی inbox قرار دارد
[ترجمه گوگل]صندوق پستی - این یک سینی پلاستیکی در زیر سینی صندوق پستی من است
[ترجمه گوگل]صندوق پستی - این یک سینی پلاستیکی در زیر سینی صندوق پستی من است
8. The ' Outbox ' folder is special; it is only for storing messages to be sent later.
[ترجمه ترگمان]پوشه Outbox خاص است؛ فقط برای ذخیره کردن پیغام ها برای بعد ارسال می شود
[ترجمه گوگل]پوشه 'Outbox' ویژه است؛ این فقط برای ذخیره پیامهایی است که بعدا ارسال می شوند
[ترجمه گوگل]پوشه 'Outbox' ویژه است؛ این فقط برای ذخیره پیامهایی است که بعدا ارسال می شوند
9. You have aborted the posting of articles. The unsent articles are stored in the "Outbox" folder.
[ترجمه ترگمان]ارسال مقالات را قطع کرده اید مقالات unsent در پوشه \"Outbox\" ذخیره می شوند
[ترجمه گوگل]شما ارسال مقالات را قطع کرده اید مقالات ارسال نشده در پوشه Outbox ذخیره می شوند
[ترجمه گوگل]شما ارسال مقالات را قطع کرده اید مقالات ارسال نشده در پوشه Outbox ذخیره می شوند
10. Identity thieves often steal tax returns from an outbox or mailbox.
[ترجمه ترگمان]دزدان هویت اغلب بازده مالیاتی را از صندوق پستی یا صندوق پستی دزدی می کنند
[ترجمه گوگل]دزد شناسایی اغلب دزدی مالیات از یک صندوق ارسالی یا صندوق پستی را سرقت می کند
[ترجمه گوگل]دزد شناسایی اغلب دزدی مالیات از یک صندوق ارسالی یا صندوق پستی را سرقت می کند
11. Next I checked my Outbox.
[ترجمه ترگمان] بعدی Outbox رو چک کردم
[ترجمه گوگل]بعد صندوق ارسالی من را بررسی کرد
[ترجمه گوگل]بعد صندوق ارسالی من را بررسی کرد
12. SMS sent using the application will not show up in your normal SMS outbox.
[ترجمه ترگمان]SMS که با استفاده از این برنامه ارسال می شود، در SMS نورمال شما ظاهر نخواهد شد
[ترجمه گوگل]اس ام اس ارسال شده با استفاده از برنامه در صندوق پستی اس ام اس معمولی شما نمایش داده نخواهد شد
[ترجمه گوگل]اس ام اس ارسال شده با استفاده از برنامه در صندوق پستی اس ام اس معمولی شما نمایش داده نخواهد شد
13. He's a fast, powerful and explosive boxer, who's agile enough and crafty enough to outbox even the slickest men in the game, but strong enough to win a slugfest with its hardest hitters.
[ترجمه ترگمان]او یک بوکسور قوی و قوی و قوی است که به اندازه کافی زرنگ و زرنگ است که حتی مهم ترین نفری را که در این بازی شرکت کرده بود به دست آورد، اما به اندازه کافی قوی بود که بتواند با سخت ترین hitters بازی کند
[ترجمه گوگل]او یک بوکسور سریع، قدرتمند و انفجاری است که به اندازه کافی فشرده و به اندازه کافی پرطرفدار است که حتی حتی با ظرافت ترین مردان در این بازی، حتی به اندازه کافی قوی است تا بتواند برنده ی یک مسابقه ی شلاق با سخت ترین بازیکنانش شود
[ترجمه گوگل]او یک بوکسور سریع، قدرتمند و انفجاری است که به اندازه کافی فشرده و به اندازه کافی پرطرفدار است که حتی حتی با ظرافت ترین مردان در این بازی، حتی به اندازه کافی قوی است تا بتواند برنده ی یک مسابقه ی شلاق با سخت ترین بازیکنانش شود
14. In Electronic Data Interchange (EDI), for example, there is no real notion of a service interface, since EDI systems usually have a single global inbox and outbox for messages.
[ترجمه ترگمان]در تبادل الکترونیکی اطلاعات (EDI)، برای مثال، هیچ مفهوم واقعی از رابط خدمات وجود ندارد، چرا که سیستم های EDI معمولا یک inbox جهانی و outbox برای پیغام ها دارند
[ترجمه گوگل]برای مثال، در تبادل الکترونیکی داده ها (EDI)، هیچ تعریف واقعی از یک رابط سرویس وجود ندارد، از آنجا که سیستم های EDI معمولا یک صندوق ورودی جهانی و صندوق ارسالی برای پیام ها دارند
[ترجمه گوگل]برای مثال، در تبادل الکترونیکی داده ها (EDI)، هیچ تعریف واقعی از یک رابط سرویس وجود ندارد، از آنجا که سیستم های EDI معمولا یک صندوق ورودی جهانی و صندوق ارسالی برای پیام ها دارند
15. Items that enter my office through my inbox will usually either end up here, in the trash, or in my outbox.
[ترجمه ترگمان]مواردی که از طریق صندوق پستی من وارد دفتر من می شوند معمولا در اینجا، در سطل زباله، یا در outbox به اتمام خواهد رسید
[ترجمه گوگل]اقلامی که از طریق صندوق ورودی من به دفتر من وارد می شوند، معمولا در اینجا، در سطل زباله یا در صندوق پستی من قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]اقلامی که از طریق صندوق ورودی من به دفتر من وارد می شوند، معمولا در اینجا، در سطل زباله یا در صندوق پستی من قرار می گیرند
پیشنهاد کاربران
outbox ( رایانه و فنّاوری اطلاعات )
واژه مصوب: ارسالی
تعریف: مکانی برای نگهداری پیامنگارهایی که قرار است فرستاده شود
واژه مصوب: ارسالی
تعریف: مکانی برای نگهداری پیامنگارهایی که قرار است فرستاده شود
کلمات دیگر: