کلمه جو
صفحه اصلی

hermitic


وابسته بگوشه نشینی، زهدامیز، وابسته بزاهدهای گوشه نشین
hermitic(al)
بطور گوشه نشین، بطور محکم

انگلیسی به فارسی

هتریک


انگلیسی به انگلیسی

• of a person who lives in a secluded religious order; of a person who lives in isolation, reclusive

جملات نمونه

1. Hermitic asceticism represents the most radical phase of the earthly search for access to the gates of the heavenly city.
[ترجمه ترگمان]ریاضت اقتصادی نمایانگر دشوارترین مرحله جستجوی زمینی برای دستیابی به دروازه های شهر بهشتی است
[ترجمه گوگل]زرق و برق پریشانی نشان دهنده فاز رادیکال جستجوی زمین برای دسترسی به دروازه های شهر آسمانی است

2. I do get that hermitic urge. I'm quite anti-social in some ways, even with my mates.
[ترجمه ترگمان] من این هوس \"hermitic\" رو می کنم من یه جورایی ضد اجتماعی ام، حتی با دوستام
[ترجمه گوگل]من این درخواست هارمونی را دریافت می کنم من به نوعی ضد اجتماعی هستم، حتی با همسرانم

3. Hsiang was found of the hermitic lifestyle, often taking the subject of reclusion and the hermit for his painting as he sung the praises of simple, rustic life.
[ترجمه ترگمان]Hsiang در سبک زندگی hermitic یافت شد و اغلب موضوع of و the را برای نقاشی خود به عنوان ستایش زندگی روستایی ساده و روستایی در نظر گرفت
[ترجمه گوگل]Hsiang از شیوه زندگی hermitic پیدا شد، اغلب موضوع بحث و جدال برای نقاشی خود را به عنوان آواز خواندن زندگی ساده و روستایی

4. The reclusive poems concernig the hermitic phenomenon or thoughts were originated in the Book of Songs in pre-Qin Dynasty.
[ترجمه ترگمان]این اشعار reclusive، پدیده hermitic و یا افکار hermitic را در کتاب ترانه های در سلسله pre (چین)آغاز کردند
[ترجمه گوگل]اشعار فراخوانده مربوط به پدیده یا افکار هترتیستی در کتاب سینها در سلسله پیش قین بود

5. Presently, there are three paintings of Invitation to Hermitic Life, with this probably being the second (hence the Roman numeral to distinguish it).
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، سه نقاشی از دعوت به Hermitic زندگی وجود دارد، که این احتمالا دومین نقاشی است (از این رو می تواند آن را متمایز کند)
[ترجمه گوگل]در حال حاضر، سه تصویر از دعوت به زندگی Hermitic وجود دارد، با این احتمالا دومین (از این رو عدد رومی برای تشخیص آن) وجود دارد

6. Meanwhile, Buddhism, whose doctrine, manners and ambit had something in common with the hermitic life, appealed to the intellectuals seclude.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، مذهب بودا، که اصول اخلاق، آداب و رسوم آن، در زندگی مشترک چیزی مشترک داشت، از روشنفکران seclude استمداد کرد
[ترجمه گوگل]در همین حال، بودیسم، که دکترین، شیوه ها و ابعاد آن چیزی با زندگی انحصاری مشترک داشت، به روشنفکران تعمیم داد


کلمات دیگر: