کلمه جو
صفحه اصلی

goethe


یوهان ولفگانگ گوته (شاعر و نمایشنامه نویس آلمانی)

انگلیسی به فارسی

گوته


یوهان ولفگانگ گوته (شاعر و نمایشنامه نویس آلمانی)


انگلیسی به انگلیسی

• family name; johann wolfgang von goethe (1749-1832), german poet novelist and dramatist, author of "faust"

جملات نمونه

1. The book began with a quotation from Goethe.
[ترجمه ترگمان]این کتاب با نقل قول از گوته آغاز شد
[ترجمه گوگل]این کتاب با نقل قول از گوته آغاز شد

2. He sang Schubert's setting of a Goethe poem.
[ترجمه ترگمان]اشعار شوبرت را درباره شعر گوته خواند
[ترجمه گوگل]او خواندن شعر گوته شوبرت را خواند

3. Schubert set several poems by Goethe to music.
[ترجمه ترگمان]شوبرت چندین شعر را به وسیله گوته برای موسیقی تنظیم کرد
[ترجمه گوگل]شوبرت چندین گئت را به موسیقی اختصاص داد

4. Why then did Goethe claim so vigorously that there was a close similarity between his and Runge's views on colour?
[ترجمه ترگمان]چرا گوته این قدر به شدت مدعی بود که شباهت های نزدیکی بین دیدگاه های او و Runge در مورد رنگ وجود دارد؟
[ترجمه گوگل]چرا گوته چنان قدرتمندانه ادعا کرد که شباهت نزدیکی او بین مشاهدات او و رنگ بر روی رنگ وجود دارد؟

5. If Goethe could live with a peasant woman, then I could marry Sonya.
[ترجمه ترگمان]اگر گوته می توانست با یک زن روستایی زندگی کند، من می توانستم با سونیا ازدواج کنم
[ترجمه گوگل]اگر گوته بتواند با یک زن دهقانی زندگی کند، من می توانستم با سونیا ازدواج کنم

6. Ah. . . everyone would be forgotten, even Goethe, if the earth should chance to collide with a comet.
[ترجمه ترگمان]آه، همه فراموش خواهند شد، حتی گوته، اگر زمین شانس برخورد با ستاره دنباله دار را داشته باشد
[ترجمه گوگل]آه حتی اگر زمین بتواند با ستاره دنباله دار برخورد کند، حتی گوته هم فراموش خواهد شد

7. In his prologue to 'Faust', Goethe said some very interesting things about art.
[ترجمه ترگمان]گوته در مقدمه خود به فاوست، چیزهای بسیار جالبی درباره هنر گفت
[ترجمه گوگل]گوته در مقدمه خود به «فاوست» گفت: چیزهای بسیار جالب در مورد هنر

8. The poet Goethe is a supreme exponent of the Romantic response to nature.
[ترجمه ترگمان]گوته شاعر، مظهر عالی پاسخ رومانتیک به طبیعت است
[ترجمه گوگل]گوته شاعر برجسته ای از پاسخ رمانتیک به طبیعت است

9. Wolfgang von Goethe, recently liberated from his university studies of law, visited Ensisheim in 1771 to see the purported meteorite.
[ترجمه ترگمان]ولفگانگ ون گوته، که اخیرا از مطالعات دانشگاهی خود در دانشگاه آزاد شده بود، در سال ۱۷۷۱ به Ensisheim رفت تا یک شهاب سنگ آسمانی را ببیند
[ترجمه گوگل]ولفگانگ فون گوته، که اخیرا از تحصیلات دانشگاهی خود در زمینه حقوق آزاد شده است، در سال 1771 به Ensisheim سفر کرد تا شهابسنگ معتبر را ببیند

10. Unlike most deconstructionist critics today, Goethe went beyond the assertion that modern science consists largely of constructed knowledge.
[ترجمه ترگمان]برخلاف اکثر منتقدان امروز، گوته از این ادعا فراتر رفت که دانش مدرن تا حد زیادی دانش ساخته شده را تشکیل می دهد
[ترجمه گوگل]گوته بر خلاف بسیاری از منتقدان فریبکارانه امروز، فراتر از ادعا می گوید که علم مدرن عمدتا از دانش ساخته شده است

11. But the poet Goethe roundly rejected that idea.
[ترجمه ترگمان]اما گوته علنا این عقیده را رد کرد
[ترجمه گوگل]اما گوته شاعر این ایده را رد کرد

12. Goethe was a keen amateur geologist.
[ترجمه ترگمان]گوته یک زمین شناس آماتور مشتاق بود
[ترجمه گوگل]گوته متخصص زمین شناسی آماتور بود

13. Goethe and Viterbi this is so similar.
[ترجمه ترگمان]گوته و Viterbi این گونه هستند
[ترجمه گوگل]گوته و ویترببی این خیلی مشابه است

14. Goethe was the nearest approach, but Goethe was a stuffed shirt, by comparison.
[ترجمه ترگمان]گوته نزدیک ترین راه بود، ولی گوته در مقایسه با او یک پیراهن stuffed داشت
[ترجمه گوگل]گوته نزدیکترین روش بود، اما گوته پیراهن پر شده بود

15. In Faust Goethe had Mephistopheles assume the form of a dog when he enters Faust's study for the first time.
[ترجمه ترگمان]گوته در فاوست به طور مفیستوفلس شکل یک سگ را هنگامی که برای اولین بار وارد مطالعه فاوست می شود، به خود می گیرد
[ترجمه گوگل]در فاوست گوته Mephistopheles به عنوان یک سگ فرض می شود زمانی که او وارد مطالعه Faust برای اولین بار است


کلمات دیگر: