کلمه جو
صفحه اصلی

indicia


نشان ویژه

انگلیسی به فارسی

نشان ویژه


(مهر یا برچسبی که موسسات بزرگ برای صرفه‌جویی در وقت به جای تمبر روی پاکتها می‌زنند و مبلغ بدهی را یکجا به پستخانه میپردازند) پذیرهی پستی


انگلیسی به انگلیسی

اسم جمع ( plural noun )
(1) تعریف: a characteristic mark or indication.

- The gift was an indicia of his sincerity.
[ترجمه ترگمان] این هدیه، صداقت و صداقت او بود
[ترجمه گوگل] هدیه، نشانه ای از صداقت او بود

(2) تعریف: graphic marks or designs on mail that indicate that postage has been paid.

• signs, symbols (latin)

جملات نمونه

1. Whereas in Germany, the value of personal indicia have been put into the rang of personal rights and protected by the right of claim (the damages, unjust right and the illegal management).
[ترجمه ترگمان]در حالی که در آلمان، ارزش of شخصی تحت فشار حقوق شخصی قرار گرفته و به وسیله حق ادعای حق ادعای خسارت، حق ناعادلانه و مدیریت غیرقانونی)حمایت شده است
[ترجمه گوگل]در حالی که در آلمان ارزش علامت های شخصی به رعایت حقوق شخصی محول شده و تحت حمایت حق ادعای (خسارت، حق ناعادلانه و مدیریت غیر قانونی) قرار گرفته است

2. Personal indicia, such as the name or the portrait, are considered as the personality interests in our nation, and should be protected by personality rights.
[ترجمه ترگمان]indicia شخصی مانند نام یا پرتره، به عنوان علایق شخصیتی ملت ما در نظر گرفته می شوند و باید توسط حقوق شخصیت مورد حمایت قرار گیرند
[ترجمه گوگل]علامت های شخصی مانند نام و یا پرتره، به عنوان منافع شخصیت در کشور ما در نظر گرفته می شود و باید توسط حقوق شخصیت محافظت شود

3. Problems in applying traditional indicia in high technology contexts Technology-driven competition is frequently fierce.
[ترجمه ترگمان]مشکلات مربوط به استفاده از indicia سنتی در زمینه های تکنولوژی بالا اغلب خشمگین است
[ترجمه گوگل]مشکلات در استفاده از نشانه های سنتی در زمینه های فن آوری بالا رقابت با تکنولوژی مبتنی بر اغلب شدید است

4. These attitudes, too, I take to be important indicia, and likewise the predominance of one particular psychic function over the others.
[ترجمه ترگمان]این نگرش ها نیز، من را به عنوان indicia مهم تلقی می کنم، و نیز برتری یک عمل روانی خاص بر دیگران
[ترجمه گوگل]این نگرشها نیز به عنوان شاخصی مهم و همچنین برتری یک عملکرد خاص روانی بر روی دیگران است

5. GOODWILL GAMES name, logos, and all related indicia are trademarks of Goodwill Games, Inc.
[ترجمه ترگمان]goodwill GAMES نام، لوگو و همه indicia مربوط به علائم تجاری بازی های آسیایی هستند
[ترجمه گوگل]نام GOODWILL GAMES، آرم ها، و تمام نشانه های مربوطه علائم تجاری Goodwill Games، Inc

6. On the basic of this research, a reasonable design processing flowsheet has been made and good ore dressing indicia has been achieved.
[ترجمه ترگمان]در پایه این تحقیق، به منظور دستیابی به یک روش طراحی مناسب، فلوشیت مناسب از فرآیند طراحی پیشنهاد شده و در نهایت به دست آمد
[ترجمه گوگل]بر پایه این تحقیق، یک طرح منطقی پردازش طراحی شده ساخته شده است و نشانگر خوبی از سنگ معدن است

7. They are talking about the press opinion and other indicia of public sentiment.
[ترجمه ترگمان]آن ها در مورد نظر مطبوعات و دیگر جنبه های احساسات عمومی صحبت می کنند
[ترجمه گوگل]آنها درباره نظرات مطبوعات و سایر نشانه های احساسات عمومی صحبت می کنند

8. On the basic of this research, a reasonable design processing flowsheet was made and good ore dressing indicia was achieved.
[ترجمه ترگمان]در پایه این تحقیق، به منظور دستیابی به dressing، یک فرآیند طراحی منطقی به صورت منطقی ساخته شده و indicia خوب مورد استفاده قرار گرفت
[ترجمه گوگل]بر پایه این تحقیق، یک طرح منطقی پردازش طراحی شده ساخته شده است و نشانگر پوشیدن سنگ معدن خوب است

9. The display is embedded in an instrument panel of the vehicle and provides an indicia of the vehicle function controlled by the touchscreen and of driver interaction therewith.
[ترجمه ترگمان]صفحه نمایش در پانل ابزاری خودرو جاسازی شده است و یک indicia از تابع وسیله نقلیه کنترل شده توسط صفحه لمسی و وسیله تعامل راننده را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]صفحه نمایش در یک پانل وسیله نقلیه جاسازی شده است و نشانگر عملکرد خودرو است که توسط صفحه نمایش لمسی کنترل می شود و تعامل با راننده را نشان می دهد

10. An electroluminescent lamp (5 is imprinted on the graphic indicia layer (5 and a membrane switch (50) is formed on the lamp.
[ترجمه ترگمان]یک لامپ electroluminescent (۵)بر روی لایه indicia گرافیکی (۵)و سوییچ غشا (۵۰)بر روی لامپ شکل می گیرد
[ترجمه گوگل]یک لامپ الکترولومینسانس (5 بر روی لایه نشانگر گرافیکی (5 و یک سوئیچ غشایی (50) بر روی لامپ تشکیل شده است

11. The data in the tree is mapped into the ordered sequence vector with numerical indicia defining the position of the named data in the ordered sequence vector.
[ترجمه ترگمان]داده ها در درخت به بردار توالی داده شده با indicia عددی نگاشت می شود که موقعیت داده های نامگذاری شده در بردار توالی داده شده را مشخص می کند
[ترجمه گوگل]داده ها در درخت به یک ترتیب توالی مرتبه با علامت های عددی تعریف می شود که موقعیت داده های نامیده شده را در یک ترتیب توالی ترتیب داده است


کلمات دیگر: