1. he was evicted for nonpayment of rent
به خاطر نپرداختن کرایه او را از خانه بیرون کردند.
2. They will threaten legal action for nonpayment.
[ترجمه ترگمان]آن ها اقدام قانونی for را تهدید خواهند کرد
[ترجمه گوگل]آنها اقدامات قانونی برای عدم پرداخت مالیات را تهدید خواهند کرد
3. Labor demonstrations, particularly those protesting nonpayment of back wages, continued.
[ترجمه ترگمان]تظاهرات کارگری، به ویژه کسانی که معترض بودند، ادامه یافت
[ترجمه گوگل]تظاهرات کارگران، به خصوص کسانی که معترض به عدم پرداخت دستمزد عقب، ادامه داد
4. His property was confiscated for nonpayment of taxes.
[ترجمه ترگمان]اموالش برای nonpayment مالیات مصادره شده بود
[ترجمه گوگل]دارایی او برای عدم پرداخت مالیات مصادره شد
5. A writ was served on him for nonpayment of debt.
[ترجمه ترگمان]یک حکم برای پرداخت بدهی به او داده شد
[ترجمه گوگل]برای پرداخت غرامت بدهی به او داده شد
6. He was indicted for nonpayment.
[ترجمه ترگمان]او به جرم جاسوسی متهم شده بود
[ترجمه گوگل]او برای پرداخت غیرقانونی متهم شد
7. Their first step in to serve you with a writ for nonpayment of debt, and then you are forced to go to law.
[ترجمه ترگمان]اولین گام آن ها برای خدمت به شما با حاکمیت دولت است و سپس شما مجبورید که به قانون بروید
[ترجمه گوگل]اولین قدم برای خدمت به شما برای پرداخت غرامت بدهی است و پس از آن مجبور خواهید شد که به قانون برسید
8. The Congress instructed its members and friends to withdraw from the legislatures, and sanctioned civil disobedience and nonpayment of taxes.
[ترجمه ترگمان]کنگره به اعضا و دوستان خود دستور داد که از مجالس قانون گذاران کناره گیری کنند و نافرمانی مدنی و مالیات بر مالیات ها را تصویب کنند
[ترجمه گوگل]کنگره به اعضای و دوستانش دستور داد که از قانونگذاران عقب نشینی کنند و از نافرمانی مدنی و عدم پرداخت مالیات برخوردار شوند
9. Twice, Judy had been evicted from her studio apartment for nonpayment of rent.
[ترجمه ترگمان]دو بار جودی از آپارتمان استودیوی خود بیرونش کرده بود تا اجاره بدهد
[ترجمه گوگل]دو بار جودی از آپارتمان استودیوی خود برای بیرون پرداخت اجاره اخراج شد
10. And the great Tretyakov art gallery may have its utilities shut off for nonpayment of bills.
[ترجمه ترگمان]و گالری هنری بزرگ ممکن است قبض های مصرفی خود را بسته و بسته به قبض ها را قطع کند
[ترجمه گوگل]و گالری هنری بزرگ ترتیاکوف ممکن است خدمات خود را برای عدم پرداخت صورتحساب خاموش کند
11. Nowadays, many problems exist in Chinese construction market, such as quality and nonpayment, which obviously related with bad performance of contract.
[ترجمه ترگمان]امروزه، بسیاری از مشکلات در بازار ساخت وساز چینی وجود دارند، مانند کیفیت و nonpayment که به وضوح مرتبط با عملکرد بد قرارداد هستند
[ترجمه گوگل]امروزه بسیاری از مشکلات در بازار ساخت و ساز چینی وجود دارد، مانند کیفیت و عدم پرداخت، که به وضوح مربوط به عملکرد بد قرارداد است
12. Zheng's lawyer claimed Nike was at fault as a result of nonpayment in 200
[ترجمه ترگمان]وکیل ژنگ نیز ادعا کرد که نایک به علت of در سال ۲۰۰ مقصر بوده است
[ترجمه گوگل]وکیل Zheng ادعا کرد که نایک به علت عدم پرداخت در 200 سالگی به علت گسل بود
13. To exercise the right to recourse, the holder shall provide a protest or the grounds for dishonor and other certificates concerning the dishonor by nonacceptance or nonpayment .
[ترجمه ترگمان]برای اعمال حق استفاده، دارنده باید اعتراضی یا زمینه ای برای رسوایی و سایر اسناد مربوط به رسوایی by یا nonpayment را ارائه نماید
[ترجمه گوگل]برای استفاده از حق بازگشت، دارنده باید اعتراض و یا دلایل عدم احترام و سایر گواهینامه های مربوط به بی عدالت را با عدم پذیرش یا عدم پرداخت بدهی نماید