کلمه جو
صفحه اصلی

heretical


وابسته به ارتداد و مرتدها، وی ستودین، کژآئینانه، رافضی، مبنی برفساد، بدعت امیز

انگلیسی به فارسی

وابسته به ارتداد و مرتدها، وی ستودین، کژآئینانه


جبرئیل


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: of, relating to, or characteristic of an opinion or belief that challenges deeply established social, political, or religious views.
متضاد: orthodox
مشابه: renegade

- The notion that the Earth revolved around the sun was at one time considered heretical.
[ترجمه ترگمان] این تصور که زمین دور خورشید می چرخید در یک زمان بدعت تلقی می شد
[ترجمه گوگل] این مفهوم که زمین در اطراف خورشید چرخیده بود، در یک زمان به عنوان کبریتی در نظر گرفته شد

• of or pertaining to heresy; unorthodox, radical, dissident

مترادف و متضاد

unorthodox


Synonyms: agnostic, apostate, atheistic, differing, disagreeing, dissenting, dissentive, dissident, freethinking, heterodox, iconoclastic, idolatrous, impious, infidel, misbelieving, miscreant, nonconformist, revisionist, schismatic, sectarian, skeptical, unbelieving


Antonyms: orthodox


جملات نمونه

1. heretical opinions
اندیشه های ارتدادآمیز

2. I made the then heretical suggestion that it might be cheaper to design new machines.
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد کردم که طراحی ماشین های جدید ارزان تر باشد
[ترجمه گوگل]من پیشنهاد پیشنهاد جنجالی مبنی بر اینکه ارزانتر طراحی ماشین های جدید است

3. But among sociologists and psychologists it is heretical nonsense.
[ترجمه ترگمان]اما در میان جامعه شناسان و روانشناسان nonsense بدعت آمیز است
[ترجمه گوگل]اما در میان جامعه شناسان و روانشناسان، این مزخرفات کورکورانه است

4. Although his proposal of plural worlds was considered heretical, it is difficult to believe it was that which determined his fate.
[ترجمه ترگمان]اگرچه پیشنهاد او از جهان های جمع کفرآمیز تلقی می شد، اما باور کردن آن سخت بود که سرنوشت او را تعیین می کرد
[ترجمه گوگل]اگر چه پیشنهاد او از دنیای چندگانه به عنوان جبری در نظر گرفته شده است، دشوار است به اعتقاد آن این بود که سرنوشت او را تعیین کرد

5. Refusing to recant his doctrines as heretical, he was condemned to be burnt at the stake at Konstanz.
[ترجمه ترگمان]امتناع از انکار عقاید خود به عنوان بدعت، محکوم به سوزاندن در the در Konstanz بود
[ترجمه گوگل]او از دادن مدارک خود به عنوان یتیم، از او محروم شد و در کنستانس سوزانده شد

6. This is not as heretical a suggestion as it might seem at first sight.
[ترجمه ترگمان]این به آن اندازه که در نظر اول به نظر می رسد بدعت آمیز نیست
[ترجمه گوگل]این همان چیزی است که در ابتدا به نظر می رسد، به عنوان یتیم است

7. Its thought influenced many heretical West-European sects, such as the Kathars in the Middle Ages, who were fiercely persecuted, and mystics as Jacob Boehme (1575-16
[ترجمه ترگمان]اندیشه های آن بر بسیاری از فرقه های heretical غربی، مانند the در قرون وسطی، که به شدت مورد آزار و اذیت و mystics بودند قرار گرفت
[ترجمه گوگل]این اندیشه بر بسیاری از فرقه های اروپایی غربی، مانند کاترز در قرون وسطی، که به شدت مورد آزار و اذیت قرار گرفته بودند، تحت تاثیر قرار گرفت و عارفان به عنوان یعقوب بئمه (1575-16)

8. Most blind beliefs in heretical ideas and various taboos originate in some religious mentality.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از باورهای کور در عقاید کفرآمیز و تابوهای مختلف از برخی ذهنیت مذهبی سرچشمه می گیرند
[ترجمه گوگل]اکثر باورهای کور در ایده های کورکورانه و طوف های مختلف در برخی از ذهنیت های مذهبی بوجود می آیند

9. A theodicy can be seen as heretical or even blasphemous for the simple reason that it -- think of what it assumes.
[ترجمه ترگمان]یک theodicy را می توان به عنوان یک بدعت تلقی کرد و یا حتی برای این دلیل ساده که آن - - به آنچه که فکر می کند، فکر می کند
[ترجمه گوگل]یک تئودیتی را می توان به عنوان یتیم یا حتی کفرآمیز به دلیل ساده بودن آن مشاهده کرد - به آنچه که تصور می شود فکر می کند

10. Mr Brown's message is about as heretical as you can get.
[ترجمه ترگمان]پیام آقای براون به اندازه شما heretical است
[ترجمه گوگل]پیام آقای براون، همانطور که شما می توانید دریافت کنید

11. I keep a library of tomes - heretical, exegetical, hermeneutical and pharmaceutical.
[ترجمه ترگمان]من یک کتابخانه از tomes، تفسیری، تفسیری، hermeneutical و داروسازی دارم
[ترجمه گوگل]من یک کتابخانه ای از تامس را نگه می دارم - جبرئیل، اژه ای، هرمنوتیک و دارویی

12. Denial of this is considered heretical by Catholics and Eastern Orthodox ( and Evangelicals ) alike.
[ترجمه ترگمان]انکار این موضوع از سوی کاتولیک ها و ارتدوکس شرقی (و Evangelicals)به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]انکار اینها توسط کاتولیک ها و ارتدوکس شرقی (و انجیل ها) به طور یکسان جبری می شود

13. It was oppposed as worthless and even heretical.
[ترجمه ترگمان]این کتاب به همان اندازه بی ارزش و حتی بدعت آمیز بود
[ترجمه گوگل]آن را به عنوان بی ارزش و حتی اهریمنی مخالف

14. The heretical thought would be unpunished, unrepented, out of their reach for ever.
[ترجمه ترگمان]این اندیشه کفرآمیز که از دسترس آنان خارج می شد، بی مجازات باقی می ماند
[ترجمه گوگل]اندیشه های حماسی، بدون مجازات، بدون رعب و وحشت، برای همیشه در دسترس نخواهند بود

15. Many of official doctrines are heretical.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از اصول رسمی بدعت آمیز هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از آموزه های رسمی جبری هستند

heretical opinions

اندیشه‌های ارتدادآمیز


پیشنهاد کاربران

ارتدادی
heretical movements =جنبش های ارتدادی

بدعت آمیز
در اسلام، بِدعَت به معنی نوآوری در اعمال یا اعتقادات دینی است به گونه ای که در قرآن یا کتاب های مقدس نباشد.


کلمات دیگر: