بطور خستگى ناپذیر
indefatigably
بطور خستگى ناپذیر
انگلیسی به انگلیسی
• in a tireless manner
جملات نمونه
1. She worked indefatigably and enthusiastically to interest the young in music.
[ترجمه ترگمان]او با خستگی ناپذیر کار می کرد و با اشتیاق به این جوان موسیقی علاقه مند می شد
[ترجمه گوگل]او به طور مستمر و مشتاق به جوانان در موسیقی علاقه مند شد
[ترجمه گوگل]او به طور مستمر و مشتاق به جوانان در موسیقی علاقه مند شد
2. Gwendolen, still clad in dark blue, was indefatigably marching with the party next to a most sympathetic lady.
[ترجمه ترگمان]Gwendolen، که هنوز لباس آبی تیره پوشیده بود، با حزب در کنار یک خانم دلسوز راه می پیمود
[ترجمه گوگل]Gwendolen، هنوز در آبی تیره پوشیده شده بود، بی وقفه با حزب در کنار خانم بسیار دلسوزانه راهپیمایی کرد
[ترجمه گوگل]Gwendolen، هنوز در آبی تیره پوشیده شده بود، بی وقفه با حزب در کنار خانم بسیار دلسوزانه راهپیمایی کرد
3. I remember ow indefatigably he mowed the lawn, even on a hot summer's day.
[ترجمه ترگمان]او را به یاد دارم که او چمن ها را کوتاه می کرد، حتی در یک روز گرم تابستانی
[ترجمه گوگل]من به یاد داشته باشم که بدون هیچ مشکلی، چمن آن را حتی در یک روز تابستان گرم می کند
[ترجمه گوگل]من به یاد داشته باشم که بدون هیچ مشکلی، چمن آن را حتی در یک روز تابستان گرم می کند
4. He always applies himself whole - heartedly and indefatigably to the tasks given him.
[ترجمه ترگمان]او همیشه از روی بی میلی و خستگی ناپذیر به وظایف محوله عمل می کند
[ترجمه گوگل]او همیشه خود را در تمام وظایفی که به او داده شده است، به طور قاطع و بی رحمانه اعمال می کند
[ترجمه گوگل]او همیشه خود را در تمام وظایفی که به او داده شده است، به طور قاطع و بی رحمانه اعمال می کند
5. She watched the show indefatigably.
[ترجمه ترگمان]او به طور خستگی ناپذیر به نمایش نگاه می کرد
[ترجمه گوگل]او تماشا نشان ندادن
[ترجمه گوگل]او تماشا نشان ندادن
6. Pursue your object, be it what it will, steadily and indefatigably.
[ترجمه ترگمان]هدف شما، آن است که پیوسته و خستگی ناپذیر است
[ترجمه گوگل]هدف خودتان را دنبال کنید، بگذارید آن را به طور پیوسته و بدون وقفه انجام دهد
[ترجمه گوگل]هدف خودتان را دنبال کنید، بگذارید آن را به طور پیوسته و بدون وقفه انجام دهد
7. But, on the dodges and self-deceptions of role reversal, this play is indefatigably predictable.
[ترجمه ترگمان]اما، با the و self نقش معکوس، این نمایش بطور خستگی ناپذیر قابل پیش بینی است
[ترجمه گوگل]اما، در انحطاط و خودباوری از انحراف نقش، این بازی بی قید و شرط قابل پیش بینی است
[ترجمه گوگل]اما، در انحطاط و خودباوری از انحراف نقش، این بازی بی قید و شرط قابل پیش بینی است
8. Have a cause, have ideal, have pursuit. Try hard indefatigably to strive for for it.
[ترجمه ترگمان]یک دلیل داشته باشید، ایده آل داشته باشید، داشته باشید به طرزی خستگی ناپذیر تلاش کنید تا برای آن تلاش کنید
[ترجمه گوگل]علت داشته باشند، ایده آل باشند، پیگیری کنند سعی کنید سخت تلاش کنید تا برای آن تلاش کنید
[ترجمه گوگل]علت داشته باشند، ایده آل باشند، پیگیری کنند سعی کنید سخت تلاش کنید تا برای آن تلاش کنید
9. AOBO - willing to create a beautiful future by working indefatigably with you!
[ترجمه ترگمان]AOBO - با هم کاری خستگی ناپذیر با شما آینده زیبایی را ایجاد کنید!
[ترجمه گوگل]AOBO - مایل به ایجاد یک آینده زیبا با کار بی وقفه با شما!
[ترجمه گوگل]AOBO - مایل به ایجاد یک آینده زیبا با کار بی وقفه با شما!
کلمات دیگر: