(اسطوره ی یونان) هرا (خواهر و همسر زئوس) (رومی ها به او ژونو juno می گفتند)
hera
(اسطوره ی یونان) هرا (خواهر و همسر زئوس) (رومی ها به او ژونو juno می گفتند)
انگلیسی به فارسی
هرا
(اسطورهی یونان) هرا (خواهر و همسر زئوس) (رومیها به او ژونو Juno میگفتند)
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: in Greek mythology, the wife and sister of Zeus and goddess of marriage; Juno.
• (greek mythology) queen of the olympian gods, wife and sister of zeus and the goddess of marriage
جملات نمونه
1. Both Hera and Aphrodite bear children, but we hardly see these Goddesses in this capacity.
[ترجمه ترگمان]هر دو هرا و آفرودیت از کودکان مراقبت می کنند، اما ما به سختی این Goddesses را در این توان می بینیم
[ترجمه گوگل]هر دو هرا و آفرودیت فرزندان خود را می خورند، اما ما این الهه ها را در این توانایی ها به سختی می بینیم
[ترجمه گوگل]هر دو هرا و آفرودیت فرزندان خود را می خورند، اما ما این الهه ها را در این توانایی ها به سختی می بینیم
2. It was Hera who had put that wish into her heart.
[ترجمه ترگمان]این Hera بود که این آرزو را در قلبش فرو کرده بود
[ترجمه گوگل]هرا بود که این آرزو را به قلبش گذاشته بود
[ترجمه گوگل]هرا بود که این آرزو را به قلبش گذاشته بود
3. Hera was also the protectress of the home and domestic industry.
[ترجمه ترگمان]هرا همچنین حامی صنعت داخلی و خانگی بوده است
[ترجمه گوگل]هرا نیز محافظ خانه و صنعت داخلی بود
[ترجمه گوگل]هرا نیز محافظ خانه و صنعت داخلی بود
4. Hera knew perfectly well that there was a reason for this odd occurrence, and instantly suspected her husband.
[ترجمه ترگمان]به خوبی می دانست که دلیلی برای این پیشامد عجیب وجود دارد، و بلافاصله به شوهرش شک کرد
[ترجمه گوگل]هرا به خوبی می دانست که دلیلی برای این رخداد عجیب و غریب بود و فورا به شوهرش مشکوک شد
[ترجمه گوگل]هرا به خوبی می دانست که دلیلی برای این رخداد عجیب و غریب بود و فورا به شوهرش مشکوک شد
5. Thoughtfully, Hera pulled a tuft of clover from the ground and offered it.
[ترجمه ترگمان]سپس یک دسته از شبدر را از زمین بیرون کشید و به آن تعارف کرد
[ترجمه گوگل]به طرز محسوسی، هرا یک کله شبدر را از زمین کشید و آن را عرضه کرد
[ترجمه گوگل]به طرز محسوسی، هرا یک کله شبدر را از زمین کشید و آن را عرضه کرد
6. Hera becomes an impartial, giving and destroying, personification of nature at its most hidden.
[ترجمه ترگمان]هرا بی طرف، بخشش و نابود سازی و تجسم طبیعت در most پنهان خود شده است
[ترجمه گوگل]هرا تبدیل به یک بی طرف، دادن و نابود کردن، شخصی سازی طبیعت در آن پنهان ترین
[ترجمه گوگل]هرا تبدیل به یک بی طرف، دادن و نابود کردن، شخصی سازی طبیعت در آن پنهان ترین
7. He thought he heard Zeus and Hera quarrelling among the thunderclouds.
[ترجمه ترگمان]او فکر می کرد که صدای زئوس و Hera در میان the به گوش می رسد
[ترجمه گوگل]او فکر کرد که زئوس و هرا را در میان کوه های رعد و برق می شکند
[ترجمه گوگل]او فکر کرد که زئوس و هرا را در میان کوه های رعد و برق می شکند
8. Hera seizing the bow of Artemis from her shoulders and boxing her ears with it this way and that.
[ترجمه ترگمان]دست آرتمس را از روی شانه او برداشت و با این روش گوش هایش را گرفت
[ترجمه گوگل]هرا از کمانش کمان آرتمیس را به چنگ می اندازد و گوش هایش را با آن به همین ترتیب بگشایند
[ترجمه گوگل]هرا از کمانش کمان آرتمیس را به چنگ می اندازد و گوش هایش را با آن به همین ترتیب بگشایند
9. It was Zeus' jealous wife Hera, not the innocuous underworld custodian Hades, who made Hercules' life a nightmare.
[ترجمه ترگمان]این زن به عنوان همسر Zeus Zeus هرا بود و از custodian underworld به نام حادث، که هرکول را به یک کابوس تبدیل کرده بود، نبود
[ترجمه گوگل]این همسر حسادت زئوس هرا بود، نه هیدز نگهبان زیرزمینی بی دغدغه، که هرکول زندگی کابوس را به وجود آورد
[ترجمه گوگل]این همسر حسادت زئوس هرا بود، نه هیدز نگهبان زیرزمینی بی دغدغه، که هرکول زندگی کابوس را به وجود آورد
10. Hera who never forgot a wrong sent the madness upon him.
[ترجمه ترگمان]Hera که هرگز خطا را فراموش نکرده بود، دیوانگی او را بر او تحمیل کرده بود
[ترجمه گوگل]هرا که هرگز اشتباه را فراموش نکرده، جنون را بر او فرستاد
[ترجمه گوگل]هرا که هرگز اشتباه را فراموش نکرده، جنون را بر او فرستاد
11. Have it your way. The fact remains that Hera turned Callisto into a bear.
[ترجمه ترگمان]این کار را بکن واقعیت این است که هرا تبدیل به خرس شده است
[ترجمه گوگل]راه خود را داشته باشید واقعیت این است که Hera Callisto را به خرس تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]راه خود را داشته باشید واقعیت این است که Hera Callisto را به خرس تبدیل کرد
12. Hera punished Echo by making her unable to speak, except to always repeat the last words anybody said to her.
[ترجمه ترگمان]بی آن که چیزی بگوید اکو را تنبیه کرد، جز این که همیشه آخرین کلماتی را که هر کسی به او گفت تکرار کند
[ترجمه گوگل]هرا اکو را مجازات کرد و او را قادر به سخن گفتن نمیداند، مگر اینکه همیشه حرف آخر را به او تکرار کند
[ترجمه گوگل]هرا اکو را مجازات کرد و او را قادر به سخن گفتن نمیداند، مگر اینکه همیشه حرف آخر را به او تکرار کند
13. The fact remains that Hera turned Callisto into a bear.
[ترجمه ترگمان]واقعیت این است که هرا تبدیل به خرس شده است
[ترجمه گوگل]واقعیت این است که Hera Callisto را به خرس تبدیل کرد
[ترجمه گوگل]واقعیت این است که Hera Callisto را به خرس تبدیل کرد
14. The temple of Hera was built in the second quarter of the century, clearly under mainland influence.
[ترجمه ترگمان]معبد هرا در ربع دوم قرن ساخته شده است که به وضوح تحت تاثیر سرزمین اصلی قرار گرفته است
[ترجمه گوگل]معبد هرا در سه ماهه دوم قرن بیستم ساخته شد، که به وضوح تحت نفوذ سرزمین اصلی است
[ترجمه گوگل]معبد هرا در سه ماهه دوم قرن بیستم ساخته شد، که به وضوح تحت نفوذ سرزمین اصلی است
پیشنهاد کاربران
الهه ی اسمان
Nemidonm
کلمات دیگر: