(به ویژه در مورد شرکت در احزاب و گروه های سیاسی) ناپیوستار، شرکت نکننده، ناطرفدار، غیر عضو، ناهوادار، بیطرف
nonpartisan
(به ویژه در مورد شرکت در احزاب و گروه های سیاسی) ناپیوستار، شرکت نکننده، ناطرفدار، غیر عضو، ناهوادار، بیطرف
انگلیسی به فارسی
غیر حزبی، بی طرف
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: not influenced or determined by the policies or interests of a political party.
• متضاد: partisan
• متضاد: partisan
- A nonpartisan commission was established to decide if there had been any wrongdoing on the part of the president.
[ترجمه ترگمان] یک کمیسیون بیطرف تشکیل شد تا تصمیم بگیرد که آیا خطاکاری در بخش رئیس جمهور وجود داشته است یا خیر
[ترجمه گوگل] یک کمیسیون غیر حزبی برای تصدیق در مورد اینکه آیا از سوی رئیس جمهور مرتکب اشتباه شده است تأسیس شد
[ترجمه گوگل] یک کمیسیون غیر حزبی برای تصدیق در مورد اینکه آیا از سوی رئیس جمهور مرتکب اشتباه شده است تأسیس شد
- The bill was passed by a nonpartisan vote.
[ترجمه ترگمان] این لایحه توسط یک رای بیطرف تصویب شد
[ترجمه گوگل] این لایحه توسط یک رأی غیر حزبی تصویب شد
[ترجمه گوگل] این لایحه توسط یک رأی غیر حزبی تصویب شد
اسم ( noun )
مشتقات: nonpartisanship (n.)
مشتقات: nonpartisanship (n.)
• : تعریف: a nonpartisan person.
• متضاد: partisan
• متضاد: partisan
• one who is not biased, one who is not prejudiced
neutral, non-aligned by party
neutral, non-aligned by party
مترادف و متضاد
impartial; not political
Synonyms: detached, equitable, fair, free-wheeling, independent, indifferent, just, middle-of-the-road, neutral, nonaligned, nondiscriminatory, objective, on one’s own, on-the-fence, playing it cool, unaffected, unaffiliated, unbiased, unbigoted, uncolored, unimplicated, uninfluenced, uninvolved, unprejudiced
Antonyms: biased, decided, partial, partisan, political, prejudiced
جملات نمونه
1. The nonpartisan, nonviolent and civilly disobedient El Barzon has been hit with mass arrests of its leaders.
[ترجمه ترگمان]کمیته بیطرف، غیرخشونت آمیز و مودبانه آل Barzon با دستگیری های جمعی رهبران آن برخورد کرده است
[ترجمه گوگل]البرزون، غیر حزبی، غیر خشونت آمیز و بی رحمانه، با دستگیری های دسته جمعی رهبرانش دست و پنجه نرم می کند
[ترجمه گوگل]البرزون، غیر حزبی، غیر خشونت آمیز و بی رحمانه، با دستگیری های دسته جمعی رهبرانش دست و پنجه نرم می کند
2. Note: The nonpartisan center tallied personal contributions in 1995 by 300 Washington lobbyists, lawyers and members of their families.
[ترجمه ترگمان]توجه: مرکز بیطرف کردن کمک های شخصی خود را در سال ۱۹۹۵ توسط ۳۰۰ کنگره آمریکا، وکلا و اعضای خانواده خود اعلام کرد
[ترجمه گوگل]نکته: مرکز غیر عرفی در سال 1995 با 300 نفر از واشنگتن واشنگتن، وکلا و اعضای خانواده اش، سهم خود را افزایش داد
[ترجمه گوگل]نکته: مرکز غیر عرفی در سال 1995 با 300 نفر از واشنگتن واشنگتن، وکلا و اعضای خانواده اش، سهم خود را افزایش داد
3. Bipartisan is altogether different from nonpartisan.
[ترجمه ترگمان]Bipartisan کلا با بی طرفی متفاوت است
[ترجمه گوگل]دو پارتیسن کاملا متفاوت از غیر حزبی است
[ترجمه گوگل]دو پارتیسن کاملا متفاوت از غیر حزبی است
4. The independent nonpartisan commission has proposed three presidential debates and one vice presidential debate.
[ترجمه ترگمان]کمیسیون مستقل بیطرف سه بحث ریاست جمهوری و یک مناظره معاون رئیس جمهور را پیشنهاد کرده است
[ترجمه گوگل]کمیسیون مستقل غیر حزبی سه جلسه ریاست جمهوری و یکی از معاونین ریاست جمهوری پیشنهاد کرده است
[ترجمه گوگل]کمیسیون مستقل غیر حزبی سه جلسه ریاست جمهوری و یکی از معاونین ریاست جمهوری پیشنهاد کرده است
5. Voters seeking nonpartisan information on the issues and candidates' stands can access thousands of Web sites.
[ترجمه ترگمان]رای دهندگان به دنبال اطلاعات بیطرفانه در مورد مسائل و نامزدها می توانند به هزاران وب سایت دسترسی داشته باشند
[ترجمه گوگل]رای دهندگان به دنبال اطلاعات غیر حزبی در مورد مسائل و کاندیداها می توانند به هزاران وب سایت دسترسی پیدا کنند
[ترجمه گوگل]رای دهندگان به دنبال اطلاعات غیر حزبی در مورد مسائل و کاندیداها می توانند به هزاران وب سایت دسترسی پیدا کنند
6. The recall was the first and only nonpartisan city council election in Tucson history.
[ترجمه ترگمان]فراخوان اولین و تنها انتخابات شورای شهر بیطرف در توسکان بود
[ترجمه گوگل]یادآوری اولین و تنها انتخابات شورای شهر غیرطبیعی در تاریخ توسان بود
[ترجمه گوگل]یادآوری اولین و تنها انتخابات شورای شهر غیرطبیعی در تاریخ توسان بود
7. The California Public Education Partnership, a coalition of nonpartisan organizations trying to improve schools, commissioned the poll.
[ترجمه ترگمان]سازمان مشارکت آموزش عمومی کالیفرنیا، ائتلافی از سازمان های بیطرف که می کوشد تا مدارس را بهبود بخشد، این نظرسنجی را انجام داد
[ترجمه گوگل]مشارکت آموزشی عمومی کالیفرنیا، ائتلافی سازمان های غیر حزبی که سعی در بهبود مدارس دارند، نظرسنجی را راه اندازی کرد
[ترجمه گوگل]مشارکت آموزشی عمومی کالیفرنیا، ائتلافی سازمان های غیر حزبی که سعی در بهبود مدارس دارند، نظرسنجی را راه اندازی کرد
8. The allegations came in a report by the nonpartisan Center for Public Integrity detailing the backgrounds of presidential campaign advisers.
[ترجمه ترگمان]این اتهامات در گزارشی از سوی مرکز بیطرف مبنی بر صحت عامه در جزئیات سابقه مشاوران انتخاباتی ریاست جمهوری مطرح شد
[ترجمه گوگل]این اتهامات در گزارشی از سوی مرکز انطباق عمومی غیررسمی آمده است که حاوی پیش زمینه های مشاوران انتخابات ریاست جمهوری است
[ترجمه گوگل]این اتهامات در گزارشی از سوی مرکز انطباق عمومی غیررسمی آمده است که حاوی پیش زمینه های مشاوران انتخابات ریاست جمهوری است
9. Nonpartisan observers generally expect almost all the money directed at education to survive in whatever final package emerges from the legislative process.
[ترجمه ترگمان]ناظران nonpartisan به طور کلی انتظار دارند که تقریبا تمام پولی که به منظور زنده ماندن در هر بسته نهایی از روند قانون گذاری نشات می گیرند، جان سالم به در ببرند
[ترجمه گوگل]ناظران غیر حزبی عموما تقریبا تمام پولهایی که در زمینه آموزش و پرورش صرف می شوند، انتظار می رود در هر بسته نهایی که از روند قانونی ظاهر می شوند، زنده بمانند
[ترجمه گوگل]ناظران غیر حزبی عموما تقریبا تمام پولهایی که در زمینه آموزش و پرورش صرف می شوند، انتظار می رود در هر بسته نهایی که از روند قانونی ظاهر می شوند، زنده بمانند
10. The founder of Politifact, another nonpartisan referee to the daily rumble, said two of the site's five most popular items on its Truth-o-meter are corrections of Glenn Beck.
[ترجمه ترگمان]بنیانگذار of، داور بی طرف دیگر به غرش روزانه، گفت که دو مورد از پنج مورد محبوب این سایت اصلاح گلن بک هستند
[ترجمه گوگل]بنیانگذار Politifact، یکی دیگر از داوطلبان غیرمذهبی که به روزنامه نویسی می گویند، دو مورد از پنج مورد محبوب ترین سایت خود را در Truth-o-meter خود اصلاح Glenn Beck است
[ترجمه گوگل]بنیانگذار Politifact، یکی دیگر از داوطلبان غیرمذهبی که به روزنامه نویسی می گویند، دو مورد از پنج مورد محبوب ترین سایت خود را در Truth-o-meter خود اصلاح Glenn Beck است
11. But the nonpartisan AIDS and poverty awareness group the One Campaign says just 14 percent of those funds have been delivered.
[ترجمه ترگمان]اما گروه آگاه سازی غیر حزبی و گروه آگاهی فقر تنها ۱۴ درصد از این سرمایه را به دست آورده اند
[ترجمه گوگل]اما کمپین بین المللی مبارزه با ایدز و فقر غیر حزبی، تنها 14 درصد از این وجوه را تحویل داده است
[ترجمه گوگل]اما کمپین بین المللی مبارزه با ایدز و فقر غیر حزبی، تنها 14 درصد از این وجوه را تحویل داده است
12. The nonpartisan CBO, Congress' budget analyst, likely will have a somewhat different estimate, but both are stark reminders of the swift-growing $ 7 trillion U. S. national debt.
[ترجمه ترگمان]به نظر CBO، تحلیل گر بودجه کنگره، احتمالا یک تخمین نسبتا متفاوتی خواهد داشت، اما هر دوی آن ها یادآور stark تریلیون دلاری هستند که به سرعت در حال رشد هستند اس بدهی ملی
[ترجمه گوگل]تحلیلگر بودجوی کنگره غیر متعارف، احتمالا برآوردی نسبتا متفاوت خواهد داشت، اما هر دو یادآورهای روزافزون 7 تریلیون دلاری بدهی ملی ایالات متحده آمریکا هستند
[ترجمه گوگل]تحلیلگر بودجوی کنگره غیر متعارف، احتمالا برآوردی نسبتا متفاوت خواهد داشت، اما هر دو یادآورهای روزافزون 7 تریلیون دلاری بدهی ملی ایالات متحده آمریکا هستند
13. So what, other than dismissing the nonpartisan budget office's verdict as "their opinion" — as Mr. Boehner has — can the G. O. P. do?
[ترجمه ترگمان]بنابراین چیزی که به غیر از رد کردن رای دادگاه غیر حزبی به عنوان \"نظر آن ها\" - همانطور که آقای بونر دارد - می تواند G ا پی چه کار باید کرد؟
[ترجمه گوگل]پس چه چیزی، به غیر از رد کردن حکم دفتر غیر دولتی بودجه به عنوان 'نظر آنها' - همانطور که آقای بوئنر دارد - می تواند G O P انجام دهد؟
[ترجمه گوگل]پس چه چیزی، به غیر از رد کردن حکم دفتر غیر دولتی بودجه به عنوان 'نظر آنها' - همانطور که آقای بوئنر دارد - می تواند G O P انجام دهد؟
14. Nonpartisan think tanks and not-for-profit organizations do a lot of it.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که مخازن و سازمان های غیرانتفاعی بسیاری از آن را انجام می دهند
[ترجمه گوگل]تانک های غیر آزادیخواه و سازمان های غیر انتفاعی زیادی آن را انجام می دهند
[ترجمه گوگل]تانک های غیر آزادیخواه و سازمان های غیر انتفاعی زیادی آن را انجام می دهند
پیشنهاد کاربران
غیر حزبی
فراحزبی
بی طرف
کلمات دیگر: