وابسته به نشانهای اشرافی و تبارنامه ها، وابسته به پیک ها و چاوش ها، وابسته به علم نشانهای نجابت خانوادگی
heraldic
وابسته به نشانهای اشرافی و تبارنامه ها، وابسته به پیک ها و چاوش ها، وابسته به علم نشانهای نجابت خانوادگی
انگلیسی به فارسی
وابسته به (علم)نشانهای نجابت خانوادگی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
مشتقات: heraldically (adv.)
مشتقات: heraldically (adv.)
• : تعریف: of or pertaining to heraldry or heralds.
- heraldic symbols
[ترجمه ترگمان] نماد heraldic
[ترجمه گوگل] نمادهای قهرمانانه
[ترجمه گوگل] نمادهای قهرمانانه
• of or pertaining to heraldry
heraldic means relating to heraldry.
heraldic means relating to heraldry.
جملات نمونه
1. a beast in a heraldic depiction.
[ترجمه ترگمان]یه جانور در یک depiction
[ترجمه گوگل]یک حیوان در یک تصویر نمایشی
[ترجمه گوگل]یک حیوان در یک تصویر نمایشی
2. Here works military heraldic artist Mary Denton.
[ترجمه ترگمان]در اینجا، هنرمند نظامی heraldic، مری دنتون کار می کند
[ترجمه گوگل]مریم دنتون، هنرمند ارشد ارتش، در اینجا کار میکند
[ترجمه گوگل]مریم دنتون، هنرمند ارشد ارتش، در اینجا کار میکند
3. He enjoyed gently mocking the established heraldic writers.
[ترجمه ترگمان]از آن لذت می برد که نویسندگان heraldic خود را به استهزا گرفته بودند
[ترجمه گوگل]او با آرام کردن نوازندگان هرج و مرج تاسیس شده لذت می برد
[ترجمه گوگل]او با آرام کردن نوازندگان هرج و مرج تاسیس شده لذت می برد
4. The lower quarterings are ornamented with the heraldic devices of the royal family.
[ترجمه ترگمان]The پایینی مزین به وسایل heraldic مخصوص خانواده سلطنتی است
[ترجمه گوگل]ردیف های پایین تر با دستگاه های قهرمانانه خانواده سلطنتی تزئین شده اند
[ترجمه گوگل]ردیف های پایین تر با دستگاه های قهرمانانه خانواده سلطنتی تزئین شده اند
5. A long, tapering flag bearing heraldic devices distinctive of a person or corporation.
[ترجمه ترگمان]یک پرچم بلند و باریک، که از یک فرد یا یک شرکت متمایز و متمایز است
[ترجمه گوگل]یک پرچم بلند و سفت و سخت که هر کدام از آن یک شخص یا شرکت است
[ترجمه گوگل]یک پرچم بلند و سفت و سخت که هر کدام از آن یک شخص یا شرکت است
6. The heraldic lion across the top is holding a cocoa pod.
[ترجمه ترگمان]شیر heraldic در بالای قله یک غلاف کاکائو را نگه داشته است
[ترجمه گوگل]شیر قهرمانی در سرتاسر یک غلاف کاکائو نگهداری می شود
[ترجمه گوگل]شیر قهرمانی در سرتاسر یک غلاف کاکائو نگهداری می شود
7. The Beatles were heraldic of a new style of music.
[ترجمه ترگمان]بیتلز با سبک جدید موسیقی آشنایی داشت
[ترجمه گوگل]بیتل ها سبک جدیدی از موسیقی بودند
[ترجمه گوگل]بیتل ها سبک جدیدی از موسیقی بودند
8. Incorrect coloring of heraldic mails is fixed.
[ترجمه ترگمان] از طریق پر کردن ایمیل های heraldic، اشتباه میشه …
[ترجمه گوگل]رنگ نادرستی از نامه های علامت گذاری شده ثابت شده است
[ترجمه گوگل]رنگ نادرستی از نامه های علامت گذاری شده ثابت شده است
9. Shield and Heraldic Mail with Surcoat show your custom banner.
[ترجمه ترگمان]Shield و heraldic heraldic با surcoat نشان سفارشی شما را نشان می دهند
[ترجمه گوگل]سپر و Heraldic Mail با Surcoat نشانگر سفارشی خود را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]سپر و Heraldic Mail با Surcoat نشانگر سفارشی خود را نشان می دهد
10. Contains a heraldic formula or phrase, typically found as part of a blazon, coat of arms, etc.
[ترجمه ترگمان]این محصول شامل یک فرمول یا عبارت \"heraldic\" است که به طور معمول به عنوان بخشی از a، پوشش اسلحه و غیره یافت می شود
[ترجمه گوگل]حاوی یک فرمول یا عبارت هرالدیک است که معمولا به عنوان بخشی از گل سرخ، کت و شلوار و غیره یافت می شود
[ترجمه گوگل]حاوی یک فرمول یا عبارت هرالدیک است که معمولا به عنوان بخشی از گل سرخ، کت و شلوار و غیره یافت می شود
11. The lion is rampant in this heraldic depiction.
[ترجمه ترگمان]شیر در این نمایش heraldic شایع شده است
[ترجمه گوگل]شیر در این تصویر عریض شایع است
[ترجمه گوگل]شیر در این تصویر عریض شایع است
12. There was a little heraldic chair by the chimney - piece.
[ترجمه ترگمان]یک صندلی کوچک مخصوص روی بخاری روی بخاری نصب شده بود
[ترجمه گوگل]یک قطعه ی مهر و موم شده کمی وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک قطعه ی مهر و موم شده کمی وجود دارد
13. A stunned silence fell over the racecourse as he lay motionless in the grass while Heraldic galloped on.
[ترجمه ترگمان]همچنان که در میان علف ها بی حرکت دراز کشیده بود، سکوتی حاکی از حیرت بر روی میدان مسابقه افتاد
[ترجمه گوگل]سکوت خیره کننده بر روی مسیر مسابقه ای افتاد چون او در چمن بی حرکت ایستاده بود، در حالی که هرالدیک در حال غرق شدن بود
[ترجمه گوگل]سکوت خیره کننده بر روی مسیر مسابقه ای افتاد چون او در چمن بی حرکت ایستاده بود، در حالی که هرالدیک در حال غرق شدن بود
14. There are several images, which are clearly icons, showing isolated pillars with a pair of attendant heraldic beasts.
[ترجمه ترگمان]چندین تصویر وجود دارد، که به وضوح آیکون ها هستند، که ستون های ایزوله شده را با یک جفت اسب همراه همراه نشان می دهد
[ترجمه گوگل]چندین عکس وجود دارد که به وضوح آیکون ها هستند، ستون های جدا شده را با یک جفت جانوران مجلسی همراه می کنند
[ترجمه گوگل]چندین عکس وجود دارد که به وضوح آیکون ها هستند، ستون های جدا شده را با یک جفت جانوران مجلسی همراه می کنند
پیشنهاد کاربران
خانوادگی، اشرافی، مربوط به نجیب زادگی و علم انساب
کلمات دیگر: