بسیار زیاد، به طور بارز، آشکارا، بمراتب، بسیار
out and away
بسیار زیاد، به طور بارز، آشکارا، بمراتب، بسیار
انگلیسی به فارسی
خارج و دور
انگلیسی به انگلیسی
• without a doubt, certainly
جملات نمونه
1. She was out and away the most intelligent student in the class.
[ترجمه ترگمان]او از بهترین دانش آموز کلاس بیرون رفته بود
[ترجمه گوگل]او بیرون و دورترین دانش آموز در کلاس بود
[ترجمه گوگل]او بیرون و دورترین دانش آموز در کلاس بود
2. She is out and away the best student I have ever taught.
[ترجمه ترگمان]او بهترین دانش اموزی بود که من تا به حال به او یاد داده بودم
[ترجمه گوگل]او بهترین و بهترین دانشجو است که تا به حال آموخته ام
[ترجمه گوگل]او بهترین و بهترین دانشجو است که تا به حال آموخته ام
3. He's out and away the cleverest boy in our class.
[ترجمه ترگمان]او بیرون است و باهوش ترین پسر کلاس ما است
[ترجمه گوگل]او خارج از خانه است و دورترین شیطان در کلاس ما است
[ترجمه گوگل]او خارج از خانه است و دورترین شیطان در کلاس ما است
4. He is out and away the best shot.
[ترجمه ترگمان]او بیرون می رود و بهترین عکس را می گیرد
[ترجمه گوگل]او بهترین و بهترین دوران است
[ترجمه گوگل]او بهترین و بهترین دوران است
5. She is out and away the Best student in this class.
[ترجمه ترگمان]او بهترین دانش آموز این کلاس است
[ترجمه گوگل]او بهترین و بهترین دانشجو در این کلاس است
[ترجمه گوگل]او بهترین و بهترین دانشجو در این کلاس است
6. He's out and away cleverest boy in our class.
[ترجمه ترگمان]او از هوش رفته و باهوش تر از پسرهای کلاس ما است
[ترجمه گوگل]او خارج از خانه و دورترین پسر در کلاس ما است
[ترجمه گوگل]او خارج از خانه و دورترین پسر در کلاس ما است
7. He's out and away the stupidest man I know.
[ترجمه ترگمان]اون بیرون و بیرون از احمق ترین مردیه که من می شناسم
[ترجمه گوگل]او بیرون و دورترین مردی است که می شناسم
[ترجمه گوگل]او بیرون و دورترین مردی است که می شناسم
8. I was out and away the handsomest man in the class.
[ترجمه ترگمان]من بیرون بودم و خوشگل ترین مرد کلاس بودم
[ترجمه گوگل]من از دور خارج شدم و مرد خوش تیپ در کلاس
[ترجمه گوگل]من از دور خارج شدم و مرد خوش تیپ در کلاس
9. Gradual build up of weight. Out and away from the head.
[ترجمه ترگمان]افزایش تدریجی وزن از سرش بیرون و دور می شود
[ترجمه گوگل]ایجاد تدریجی وزن خارج و دور از سر
[ترجمه گوگل]ایجاد تدریجی وزن خارج و دور از سر
10. She would be out and away by the next morning.
[ترجمه ترگمان]صبح روز بعد او بیرون خواهد آمد و از خانه بیرون خواهد رفت
[ترجمه گوگل]صبح روز بعد او خارج خواهد شد
[ترجمه گوگل]صبح روز بعد او خارج خواهد شد
11. He was really planning to slip out and away.
[ترجمه ترگمان]اون واقعا می خواست فرار کنه و فرار کنه
[ترجمه گوگل]او واقعا در حال برنامه ریزی برای لغزش و دور شدن بود
[ترجمه گوگل]او واقعا در حال برنامه ریزی برای لغزش و دور شدن بود
12. He is out and away the cleverest boy in the class.
[ترجمه ترگمان]او با هوش ترین پسری است که در کلاس حضور دارد
[ترجمه گوگل]او خارج است و دورترین شیکترین پسر در کلاس است
[ترجمه گوگل]او خارج است و دورترین شیکترین پسر در کلاس است
13. This is out and away the best apple pie I've tasted for years.
[ترجمه ترگمان]این دور و دور بهترین پای سیب است که سال ها مزه آن را چشیده بودم
[ترجمه گوگل]این است که دور و دور بهترین پای سیب من برای سالها طعم
[ترجمه گوگل]این است که دور و دور بهترین پای سیب من برای سالها طعم
14. He is out and away the best player.
[ترجمه ترگمان]او بیرون است و بهترین بازیکن را از دست می دهد
[ترجمه گوگل]او بهترین بازیکن است
[ترجمه گوگل]او بهترین بازیکن است
15. He out and away the stupidest man I know.
[ترجمه ترگمان] اون دیوونه تر از اون مردی که من می شناسم، دور و برش هست
[ترجمه گوگل]او دور و دور ترین مردی که می شناسم
[ترجمه گوگل]او دور و دور ترین مردی که می شناسم
کلمات دیگر: