1. tough phlegm
اخلاط چسبناک
2. His throat congested with phlegm.
[ترجمه ترگمان]بغض گلویش را گرفته بود
[ترجمه گوگل]گلو او با خلط انباشته شده است
3. Phlegm and perseverance carried them through many troubles.
[ترجمه ترگمان]خلط و پشت کار فراوان آن ها را به دردسر می انداخت
[ترجمه گوگل]خادم و استقامت آنها را از طریق بسیاری از مشکلات
4. After gargling on her phlegm for a while, she began to choke.
[ترجمه ترگمان]بعد از آن که برای مدتی phlegm را on کرد، شروع به خفه کردن کرد
[ترجمه گوگل]پس از چند لحظه، او شروع به خفه کردن کرد
5. A ranting, riveting ball of phlegm made flesh?
[ترجمه ترگمان]یه چرت و پرت با یه مشت phlegm که از گوشت درست شده؟
[ترجمه گوگل]یک گلدان غول پیکر از خلط گوشت ساخته شده است؟
6. An irritating cough producing very little phlegm and becoming worse when taking a deep breath.
[ترجمه ترگمان]یک سرفه آزاردهنده، یک خلط کوچک و بدتر از آن که نفس عمیقی بکشد، بدتر می شد
[ترجمه گوگل]سرفه تحریک کننده باعث ایجاد خلط خفیف و بدتر شدن در هنگام نفس عمیق می شود
7. Conclusion; Kechuanning strapping has significant cough, removing phlegm and preventing asthma effects.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: strapping دارای سرفه قابل توجهی، حذف خلط و جلوگیری از اثرات آسم است
[ترجمه گوگل]نتیجه؛ اتصال کچوانیینگ سرفه قابل توجهی دارد، از بین بردن خلط و پیشگیری از آسم است
8. Eliminating phlegm and resolving stasis soup was more effective than routine treatment.
[ترجمه ترگمان]از بین بردن خلط و حل کردن سوپ تخمیر، موثرتر از درمان معمولی بود
[ترجمه گوگل]از بین بردن خلط و حل کردن سوپ استاز بیشتر از درمان معمول بود
9. The three other humors were yellow bile, phlegm, and blood.
[ترجمه ترگمان]سه زن دیگر هم bile زرد، مخاط و خون بودند
[ترجمه گوگل]سه شواهد دیگر ژله زرد، خلط و خون بود
10. Respiratory system symptom sees cough, cough up phlegm, haemoptysis, bosom unwell, bosom is frowsty etc.
[ترجمه ترگمان]علائم تنفس، سرفه، سرفه، خلط بالا، سینه و سینه بیمار را تشخیص می دهد، سینه بیمار است و غیره
[ترجمه گوگل]علامت سیستم تنفسی، سرفه، سرفه، خلط، هموپتیز، خلط خفیف، سینه و غیره است
11. Blood in phlegm can be a sign of lung cancer.
[ترجمه ترگمان]خون در مخاط میتونه نشونه سرطان ریه باشه
[ترجمه گوگل]خون ریه ممکن است نشانه ای از سرطان ریه باشد
12. Spleen deficiency phlegm - wet storm: heavy limb pain, muscle atrophy or swelling.
[ترجمه ترگمان]کمبود طحال، توفان خیس: درد کمر سنگین، ضعف عضلانی یا ورم
[ترجمه گوگل]خلط کمبود شکم - درد اندام تنفس، آتروفی عضلانی یا تورم
13. Lots of phlegm and saliva is secreted in the mouth?
[ترجمه ترگمان]یک عالمه خلط و بزاق در دهان پنهان می شود؟
[ترجمه گوگل]بسیاری از خلط و بزاق در دهان ترشح می شود؟
14. As it was, her flamboyance struck people as unbecoming and her apparent phlegm as not very lovable.
[ترجمه ترگمان]و با توجه به این که لرزش اندامش به اندازه کافی زننده و apparent به نظر می رسید که خیلی دوست داشتنی نبود
[ترجمه گوگل]همانطور که بود، طعم و مزه اش مردم را به عنوان غیرقابل اعتماد و خلط ظاهری او به عنوان بسیار دوست داشتنی نیست