کلمه جو
صفحه اصلی

freaking

پیشنهاد کاربران

ترسناک

برای تاکید بیشتر رو موضوع استفاده میشه
معنی لغوی خاصی نداره فقط میخواد شدت ماجرا رو نشون بده

اصطلاحی برای تاکید بر آنچه که میگویید یا بیان خشم خود، مثل معادل فارسی ( لعنتی ) معادل انگلیسی fucking و frigging مثال1 - Traffic was a freaking nightmare ترافیک یک کابوس لعنتی بود ) 2 - I don't freaking know از کدوم گوری بدونم یا لامصب نمیدونم.

اصطلاحی برای نشان دادن اینکه ترس از چیزی که شما رو احمق نشان میدهد مثل freaking body یعنی ترس از رقصیدن بدن لعنتی رو تکون بده

لعنتی

1 ) در اصل: داشتن یک تجربه بد توهم زا؛
2 ) صفت به معنای استثنایی
It looks so freaking good
3 ) لعنتی ، لوس ، یک حسن تعبیر برای لعنتی
Get your freaking feet off of the table.

معنی ترسوندن هم میشه مثال:
You are freaking me out
ترجمه: تو داری منو می ترسونی.

سال تخمی ( با پوزش )


کلمات دیگر: