کلمه جو
صفحه اصلی

endomorph


(سنگ شناسی - سنگ معدنی یا بلوری که در داخل سنگ دیگر باشد) درون سازه، درون دگرگون، بلوری که درجوف بلور دیگر قرار دارد

انگلیسی به فارسی

درون دگرگون، بلوری که درجوف بلور دیگر قرار دارد


Endomorph


انگلیسی به انگلیسی

• mineral that is integrated within another mineral; person with an endomorphic body type, fat person (psychology)

جملات نمونه

1. The endomorph is round and soft, with shortish limbs, and small, plump hands and feet.
[ترجمه ترگمان]The گرد و نرم است، با پاهای کوچک و پاهای کوچک و پاهای کوچک و پاهای کوچک
[ترجمه گوگل]Endomorph دور و نرم است، با اندام کوتاه، و دست و پا کوچک و دستها

2. The Endomorph isn't necessarily large framed but is sturdily built with a large rib cage, waist and hips.
[ترجمه ترگمان]The لزوما قاب بزرگی نیست اما با قفسه سینه، یک قفسه سینه، کمر و باسن قوی ساخته می شود
[ترجمه گوگل]Endomorph لزوما بزرگ قاب است اما به شدت با قفسه سینه بزرگ، کمر و باسن ساخته شده است

3. An endomorph is in the middle of the two.
[ترجمه ترگمان] یه \"endomorph\" وسط of
[ترجمه گوگل]اندومورف در وسط این دو قرار دارد

4. In both sexes endomorph increased and ectomorph decreased with age, but after age 35 years somatotypes of females obviously changed.
[ترجمه ترگمان]در هر دو جنس نر و ماده افزایش یافت و ectomorph با گذشت زمان کاهش یافت، اما پس از گذشت ۳۵ سال، somatotypes زن به طور بدیهی تغییر کردند
[ترجمه گوگل]در هر دو جنس، اندومورف افزایش یافته و اکو مورف با سن کاهش می یابد، اما بعد از سن 35 سالگی، سموتوتیپ های زنان به طور واضح تغییر کرده است

5. City females the of Endomorph and Mesomorph increased with age, reached the highest value in over 60 age group, Ectomorph reached the highest value in 20 to 29 age group.
[ترجمه ترگمان]زنان شهر the و Mesomorph با سنی افزایش یافتند که بالاترین مقدار را در بیش از ۶۰ سال به دست آوردند و Ectomorph به بالاترین میزان در ۲۰ تا ۲۹ سالگی رسید
[ترجمه گوگل]دختران شهرستان Endomorph و Mesomorph با سن افزایش یافته، به بالاترین مقدار در بیش از 60 سال سنی رسید، Ectomorph به بالاترین میزان در گروه سنی 20 تا 29 ساله رسید

6. Socially, he's not as dependent on the company of others as the endomorph.
[ترجمه ترگمان]از نظر اجتماعی، او به شرکت دیگران به عنوان the وابسته نیست
[ترجمه گوگل]به طور اجتماعی، او وابسته به شرکت دیگران به عنوان Endomorph نیست

7. It stands to reason people who prefer most types of foods will be fatter and people who are the endomorph shape tend to find it more difficult to lose weight.
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل است که افرادی که بیشتر انواع غذاها را ترجیح می دهند از دست می روند و افرادی که شکل endomorph دارند تمایل دارند که وزن کم کنند
[ترجمه گوگل]این به این معنی است که افرادی که بیشتر انواع غذاها را ترجیح می دهند، فت و متأثر می شوند و افرادی که شکل اندومورف دارند، تمایل دارند وزن کمتری پیدا کنند

پیشنهاد کاربران

چاق پیکر ( پزشکی )

درشت اندام، درشت پیکر، بزرگ جثه ( دارای استخوان های درشت و نه چاقی ناشی از چربی ) ،


کلمات دیگر: