1. communism dogma
اعتقادات کمونیسم
2. pedagogical dogma
باور داشت آموزشی
3. The newspaper seeks to be independent of political dogma.
[ترجمه ترگمان]این روزنامه به دنبال مستقل بودن از عقاید سیاسی است
[ترجمه گوگل]روزنامه سعی دارد مستقل از سنت سیاسی باشد
4. Their political dogma has blinded them to the real needs of the country.
[ترجمه ترگمان]عقاید سیاسی آن ها آن ها را نسبت به نیازهای واقعی کشور کور کرده است
[ترجمه گوگل]دین سیاسی آنها آنها را به نیازهای واقعی کشور کور کرده است
5. Beliefs have ossified into rigid dogma.
[ترجمه ترگمان]اعتقادات به اصول سخت و سخت اعتقاد دارند
[ترجمه گوگل]باورها به دگماتیسم سفت و سخت تبدیل شده اند
6. Neither of these extreme dogma is applied rigorously today, but it is certainly still accepted that 2-D form makes good pattern.
[ترجمه ترگمان]هیچ یک از این عقاید افراطی امروزه به صورت جدی اعمال نمی شود، اما قطعا پذیرفته شده است که شکل ۲ - D الگوی خوبی می سازد
[ترجمه گوگل]هیچ کدام از این گرایش های شدید امروز به طور دقیق مورد استفاده قرار نمی گیرند، اما مطمئنا هنوز پذیرفته شده است که شکل 2-D الگوی خوبی تولید می کند
7. Even now, the force is hampered by DoH dogma and defensiveness.
[ترجمه ترگمان]حتی در حال حاضر، این نیرو به واسطه تعصب DoH و حالت تدافعی، مختل شده است
[ترجمه گوگل]حتی در حال حاضر، نیروی ضمانت و ضرب و شتم دشوار است
8. The dogma of parity ruled out devaluation to boost exports.
[ترجمه ترگمان]اصل برابری پول، کاهش ارزش صادرات را رد کرد
[ترجمه گوگل]سنت همبستگی، کاهش ارزش را برای افزایش صادرات کاهش داد
9. The central dogma is of course a theory, but there is no evidence to suggest that it is wrong.
[ترجمه ترگمان]اصل اساسی یک نظریه است، اما هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد اشتباه است
[ترجمه گوگل]البته داستانی مرکزی یک نظریه است، اما شواهدی وجود ندارد که نشان دهد اشتباه است
10. Darwinist dogma that asserts life began and developed by a sequence of purposeless random accidents remains a metaphysical belief.
[ترجمه ترگمان]Darwinist که ادعا می کند زندگی با توالی از حوادث تصادفی بی هدف آغاز و توسعه یافت، یک باور متافیزیکی است
[ترجمه گوگل]دگماتیسم داروینی که ادعا می کند زندگی آغاز شده و با دنباله ای از حوادث تصادفی غیر قابل تصور ساخته شده است، اعتقاد متافیزیکی باقی می ماند
11. Conservatism has a dogma that the State should not intervene.
[ترجمه ترگمان]Conservatism تعصبی دارد که دولت نباید در آن دخالت کند
[ترجمه گوگل]محافظه کاری یک دگمه دارد که دولت نباید مداخله کند
12. Protestantism concerned itself with the inscription of dogma, attention to the text, was more emphatically scriptural.
[ترجمه ترگمان]آیین پروتستان با کتیبه of، توجه به متن، با تاکید بیشتری از کتاب مقدس سخن می گفت
[ترجمه گوگل]پروتستانتیسم خود را با کتیبه دگماتیسم متمرکز کرد، توجه به متن، به طور قطعیتر از کتاب مقدس بود
13. There could be a suspicion of dogma, whether religious or scientific.
[ترجمه ترگمان]یک سو ظن، چه مذهبی و چه علمی، می تواند وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]ممکن است سوء ظن دگماتیسم یا مذهبی یا علمی وجود داشته باشد
14. The dogma of the free market should be re-examined.
[ترجمه ترگمان]اصول بازار آزاد باید مجددا مورد بررسی قرار گیرد
[ترجمه گوگل]دگمه بازار آزاد باید دوباره بررسی شود
15. Pius took it upon himself to proclaim the Dogma of the Assumption.
[ترجمه ترگمان]پیوس دوم آن را به خود گرفت و آن را اعلام کرد که آسمان صعود مریم به آسمان را اعلام دارد
[ترجمه گوگل]Pius آن را به خود گرفت تا اعلام کرد Dogma از فرض