کلمه جو
صفحه اصلی

poke out

انگلیسی به فارسی

بهم زدن


پیشنهاد کاربران

بیرون زدن؛ بر آمدن؛ نمایان شدن؛ چیزی از منفذی یا سوراخی بیرون زدن؛ ور قلمبیدن؛ پیدا شدن؛ در آمدن ( به طور مثال از شکاف بین دکمه های یک پیراهن بخشی از بدن کسی معلوم شود. )

( از حدقه ) بیرون زدن my eyes was poking out when I saw her alive


کلمات دیگر: