غیر قابل احتراق
unfeminine
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of feminine.
• not feminine, not womanly
جملات نمونه
1. But I do believe, which is maybe an unfeminine view, that history shows that the weak always lose.
[ترجمه ترگمان]اما من معتقدم، که شاید یک دیدگاه unfeminine باشد، که تاریخ نشان می دهد که ضعیف همیشه بازنده خواهد بود
[ترجمه گوگل]اما من معتقدم که شاید دیدگاه غیرمنتظره ای است که تاریخ نشان می دهد که ضعیف همواره از دست می دهد
[ترجمه گوگل]اما من معتقدم که شاید دیدگاه غیرمنتظره ای است که تاریخ نشان می دهد که ضعیف همواره از دست می دهد
2. They were taught to pity the neurotic, unfeminine, unhappy women who wanted to be poets or physicists or presidents.
[ترجمه ترگمان]به آن ها تعلیم داده شد که به عصبی، unfeminine، و زنان ناراضی که می خواستند شاعر یا فیزیک یا روسای جمهور باشند، رحم کنند
[ترجمه گوگل]آنها به جسارت زنان معتاد، ناخوشایند، ناراضی، که می خواستند شاعران یا فیزیکدانان و یا روسای جمهور باشند، تدریس می شد
[ترجمه گوگل]آنها به جسارت زنان معتاد، ناخوشایند، ناراضی، که می خواستند شاعران یا فیزیکدانان و یا روسای جمهور باشند، تدریس می شد
3. Attacked for being "unfeminine" in her depiction of female anger and aggression, Lessing responded, "Apparently what many women were thinking, feeling, experiencing came as a great surprise. "
[ترجمه ترگمان]لسینگ پاسخ داد: \"به دلیل\" unfeminine \"در نمایش خشم و پرخاش زنان، لسینگ پاسخ داد:\" ظاهرا آنچه که بسیاری از زنان در حال فکر کردن بودند، احساس، تجربه به عنوان یک سورپرایز بزرگ بود \"
[ترجمه گوگل]لسینگ پاسخ داد: 'به نظر می رسد که بسیاری از زنان فکر می کنند، احساس، تجربه، به عنوان یک تعجب فوق العاده است '
[ترجمه گوگل]لسینگ پاسخ داد: 'به نظر می رسد که بسیاری از زنان فکر می کنند، احساس، تجربه، به عنوان یک تعجب فوق العاده است '
4. She was a girl far from unfeminine or forward either in her feelings or her habits.
[ترجمه ترگمان]او دختری بود که دور از دور از دور از دور از دور از دور از دور از دور از دور از دور از دور از دور از دور از دور از دور از دور بود
[ترجمه گوگل]او دختر یا زن در دوران یائسگی یا عادت های او بود
[ترجمه گوگل]او دختر یا زن در دوران یائسگی یا عادت های او بود
5. For every woman who is called unfeminine when she competes, there is a man for whom competition is the only way to prove his masculinity.
[ترجمه ترگمان]برای هر زنی که در رقابت رقابت می کند، مردی وجود دارد که رقابت تنها راه اثبات مردانگی خود است
[ترجمه گوگل]برای هر زنی که نامش فاش نشود وقتی رقابت می کند، مردی است که برایش رقابت تنها راهی است که مردانگی خود را اثبات می کند
[ترجمه گوگل]برای هر زنی که نامش فاش نشود وقتی رقابت می کند، مردی است که برایش رقابت تنها راهی است که مردانگی خود را اثبات می کند
6. Two thirds said it made them feel "unfeminine".
[ترجمه ترگمان]دو سوم گفتند که آن ها را \"unfeminine\" (unfeminine)کرده است
[ترجمه گوگل]دو سوم گفته است که آنها احساس ناامنی می کنند
[ترجمه گوگل]دو سوم گفته است که آنها احساس ناامنی می کنند
7. It is also generally agreed that a Bitch is aggressive, and therefore unfeminine (ahem).
[ترجمه ترگمان]همچنین به طور کلی بر این عقیده است که ماده سگ مهاجم است و به همین دلیل unfeminine (ahem)است
[ترجمه گوگل]همچنین به طور کلی توافق شده است که یک فاحشه تهاجمی است و به همین علت غیرمنتظره است (ahem)
[ترجمه گوگل]همچنین به طور کلی توافق شده است که یک فاحشه تهاجمی است و به همین علت غیرمنتظره است (ahem)
8. Women and girls are generally taught that getting angry is 'unladylike' or unfeminine. What names have you heard females called if they show anger? "out of control", "bitch. . "
[ترجمه ترگمان]زنان و دختران به طور کلی تدریس می کنند که عصبانی شدن unladylike یا unfeminine است اگر خشم را نشان دهند، چه نام هایی به شما گفته می شود؟ \" خارج از کنترل \"،\" سگ ماده \"
[ترجمه گوگل]زنان و دختران به طور کلی تدریس می شود که عصبانیت غیرقابل انکار و غیرقابل انکار است آیا آنها شنیده اند که آیا آنها خشم نشان می دهند؟ 'خارج از کنترل'، 'عوضی '
[ترجمه گوگل]زنان و دختران به طور کلی تدریس می شود که عصبانیت غیرقابل انکار و غیرقابل انکار است آیا آنها شنیده اند که آیا آنها خشم نشان می دهند؟ 'خارج از کنترل'، 'عوضی '
9. Some girls fear a skirt ban would leave them too hot in the summer, while others say trousers would be unfashionable and unfeminine.
[ترجمه ترگمان]برخی از دختران می ترسند که ممنوعیت دامن در تابستان آن ها را بیش از حد گرم کند، در حالی که برخی دیگر می گویند این شلوار از مد افتاده و از مد افتاده خواهد بود
[ترجمه گوگل]برخی از دختران از ممنوعیت لباس دامن می زنند، در تابستان آنها را خیلی گرم می کنند، در حالی که دیگران می گویند شلوار غیر مدرن و نامنظم است
[ترجمه گوگل]برخی از دختران از ممنوعیت لباس دامن می زنند، در تابستان آنها را خیلی گرم می کنند، در حالی که دیگران می گویند شلوار غیر مدرن و نامنظم است
پیشنهاد کاربران
مذکر، ویژگی و کیفیات زنانه نداشتن
کلمات دیگر: