ردکردن - گذراندن - معمولا برای گذر کردن از جایی به کار میرود
get past
پیشنهاد کاربران
غلبه کردن
پشت سر گذاشتن
پشت سر گذاشتن
عبور کردن، رد شدن، پشت سر گذاشتن
can you get your family past this dilemma?
میتونی خانواده ات را از این مخمصه رد کنی ( نجات بدهی ) ؟
how did you get past this situation?
چطور از این وضعیت عبور کردی؟ ( عبارتهای معادل: چطور این وضعیت را پشت سر گذاشتی، چطور از این وضعیت نجات پیدا کردی؟ چطور از این وضعیت رد شدی؟ )
میتونی خانواده ات را از این مخمصه رد کنی ( نجات بدهی ) ؟
how did you get past this situation?
چطور از این وضعیت عبور کردی؟ ( عبارتهای معادل: چطور این وضعیت را پشت سر گذاشتی، چطور از این وضعیت نجات پیدا کردی؟ چطور از این وضعیت رد شدی؟ )
مانع انجام کاری شدن
از سر گذراندن، از پس چیزی بر آمدن، پشت سر گذاشتن
همچنین : get through
همچنین : get through
کلمات دیگر: