کلمه جو
صفحه اصلی

speed trap


(محل اختفای پلیس یا رادار ویژه برای دستگیری رانندگان تندران) تله سرعت

انگلیسی به فارسی

(محل اختفای پلیس یا رادار ویژه برای دستگیری رانندگان تندران) تله سرعت


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a stretch of road where police officers and radar devices are concealed in order to catch speeders.

• special radar which films vehicles that go beyond the legal speed limit
a speed trap is a section of a road along which the police are checking whether vehicles are going faster than the speed limit allows.

مترادف و متضاد

trap for speeding drivers


Synonyms: radar trap, Vascar [tm]


جملات نمونه

1. Slow down?there are speed traps along this stretch of road.
[ترجمه ترگمان]آروم؟ در طول این جاده تله ها هستند
[ترجمه گوگل]تند تند تله سرعت در این قسمت از جاده وجود دارد

2. Police speed traps are operating on this motorway.
[ترجمه ترگمان]گروه های گشتی پلیس در این بزرگراه عمل می کنند
[ترجمه گوگل]تله سرعت پلیس در این بزرگراه کار می کند

3. The plates are designed to foil police speed traps.
[ترجمه ترگمان]صفحات برای خنثی کردن تله های سرعت پلیس طراحی شده اند
[ترجمه گوگل]صفحات طراحی شده اند تا تله سرعت پلیس را مهار کنند

4. Call it the most expensive speed trap in the world.
[ترجمه ترگمان]آن را the تله در دنیا می نامند
[ترجمه گوگل]آن را گرانترین گرگ گیر در جهان بدانید

5. A motorist was unknowingly caught in an automated speed trap that measured his speed using radar and photographed his car.
[ترجمه ترگمان]یک راننده ناخواسته در یک تله سرعت خودکار گرفتار شده بود که سرعت خود را با استفاده از رادار اندازه گیری کرد و از ماشینش عکس گرفت
[ترجمه گوگل]یک موتور محرکه به طور ناخودآگاه در یک تله سرعت اتوماتیک گرفتار شد که سرعت آن را با استفاده از رادار اندازه گیری کرد و ماشینش را عکسبرداری کرد

6. Watch out. There's a speed trap about five miles down the road.
[ترجمه ترگمان] مراقب باش یه تله سرعتی حدود ۵ مایل پایین تر از جاده هست
[ترجمه گوگل]مواظب باش یک تله سرعت در حدود پنج مایلی جاده وجود دارد

7. However, as they passed a speed trap, he got nailed with an infrared speed detector and was pulled over.
[ترجمه ترگمان]با این حال، همچنان که از یک دام تند عبور می کردند، با یک دستگاه اشعه مادون قرمز آن را میخکوب کرده بود و به طرف آن کشیده می شد
[ترجمه گوگل]با این حال، با گذشت یک تله سرعت، او را با یک آشکارساز سرعت مادون قرمز میخکوب کردیم

8. But the second . . . I wanted to warn you: black ice, low cloud, a speed trap; some hazard.
[ترجمه ترگمان]اما دومی، می خواستم بهت هشدار بدم: یخ سیاه، ابره ای کم ارتفاع، یک تله با سرعت
[ترجمه گوگل]اما دوم من می خواستم به شما یخ سیاه، ابر کم، دام دامن بسپارم؛ برخی از خطر

9. The driver was flashing his lights to warn others of a speed trap.
[ترجمه ترگمان]راننده چراغ های خود را روشن کرده بود تا به بقیه خبر بدهد
[ترجمه گوگل]راننده چراغ های خود را فریاد زد تا دیگران را از یک دامنه سریع هشدار دهند

پیشنهاد کاربران

هر وسیله ای که برای ثبت جریمه سرعت غیر مجاز به کار رود ( دوربین ها ، پلیس های نامحسوس و . . . )


کلمات دیگر: