1. his hair was a mess and his tie was askew
مویش پریشان و کراواتش یک وری بود.
2. He's got his hat on askew.
[ترجمه علی] او کلاه خود را کج بر روی سرش گذاشته است.
[ترجمه ترگمان]کلاهش کج شده
[ترجمه گوگل]او کلاه خود را بر روی سرش گذاشته است
3. My hat was askew so I adjusted it in the mirror.
[ترجمه ترگمان]کلاهم کج شده بود و من آن را در آینه تنظیم کردم
[ترجمه گوگل]کلاه من کج بود، بنابراین آن را در آینه تنظیم کردم
4. His glasses had been knocked askew by the blow.
[ترجمه ترگمان]عینکش کج شده بود
[ترجمه گوگل]عینک او توسط ضربه ضربه زده شده است
5. The picture is hanging askew.
[ترجمه ترگمان]تصویر کج شده
[ترجمه گوگل]تصویر حلق آویز است
6. Matilda ran towards us with her hat askew.
[ترجمه ترگمان]مات یلدا کلاهش کج شده بود به طرف ما دوید
[ترجمه گوگل]ماتیلدا با کت و شلوار خود به سمت ما حرکت کرد
7. His tie was askew and his hair dishevelled.
[ترجمه ترگمان]کراواتش کج شده بود و موهایش ژولیده بود
[ترجمه گوگل]کراوات او کتک خورده بود و موهایش پوشیده بود
8. Isn't that picture slightly askew?
[ترجمه ترگمان]این تصویر کمی کج شده نیست؟
[ترجمه گوگل]آیا این تصویر کمی شبیه نیست؟
9. The tarp rolled askew, one end wrapped around the goal post.
[ترجمه ترگمان]برزنتی به طرف راست چرخید و یک سر دور دروازه هدف پیچید
[ترجمه گوگل]کراس نوردی بین، یک پایان در اطراف پست اهداف پیچیده شده است
10. Tom plopped himself askew in one of the Venetian chairs.
[ترجمه ترگمان]تام خود را در یکی از صندلی های ونیزی کج کرد
[ترجمه گوگل]تام خود را در یکی از صندلی های ونیزی کوبید
11. That picture is askew.
[ترجمه ترگمان] اون عکس کج شده
[ترجمه گوگل]این تصویر است
12. His shirt tails would come askew, his sleeves ride up.
[ترجمه ترگمان]پیراهنش کج می شد، آستین هایش را بالا می زد
[ترجمه گوگل]آستین های پیراهنش را می بندد، آستین هایش سوار می شوند
13. In Kirk Askew, Margarett found a sharp-tongued companion and a compassionate friend.
[ترجمه ترگمان]در کریک هالو، Margarett یک دوست صمیمی و یک دوست دلسوز پیدا کرد
[ترجمه گوگل]مارگارت در Kirk Askew یک همسر قوی و دوست داشتنی پیدا کرد
14. Her black velvet hat was slightly askew, held in that position by her hatpin.
[ترجمه ترگمان]کلاه مخمل سیاه او اندکی کج شده بود و در آن موقعیت قرار داشت
[ترجمه گوگل]کلاه مخملی سیاه و سفیدش کمی کمرنگ شده بود، در این موقعیت توسط هات پین برگزار شد
15. He righted his spectacles which had been knocked askew and straightened his cloak.
[ترجمه ترگمان]عینکش را که کج شده بود راست کرد و شنلش را صاف کرد
[ترجمه گوگل]او عینک های خود را که به صورت خمیده به زمین افتاده اند ربود و ریش خود را صاف کرد