کلمه جو
صفحه اصلی

askew


معنی : مورب، اریب وار، منحنی، کج، چپ چپ، با گوشهء چشم
معانی دیگر : یک وری، ناسازوار، کج و کوله

انگلیسی به فارسی

با گوشه‌ی چشم، کج، چپ‌چپ، اریب‌وار، یک‌وری، کج و کوله


چنگ زدن، کج، با گوشهء چشم، چپ چپ، مورب، اریب وار، منحنی


انگلیسی به انگلیسی

صفت و ( adjective, adverb )
• : تعریف: not straight; awry.
مترادف: awry, crooked
متضاد: straight
مشابه: bent, cockeyed, offset, sideways

- Her hat was askew and her clothes rumpled.
[ترجمه ترگمان] کلاهش کج شده بود و لباس هایش درهم رفته بود
[ترجمه گوگل] کلاه او کتک زده بود و لباس هایش پوشیده بود

• crooked
in a crooked position, at an angle; disapprovingly
something that is askew is not straight or level.

مترادف و متضاد

مورب (صفت)
awry, askew, diagonal, oblique, bevel, skew, bias, boss-eyed, cross-eyed

اریب وار (صفت)
askew

منحنی (صفت)
askew, bent, curved, crumpled

کج (قید)
acock, awry, askew, askance

چپ چپ (قید)
awry, askew, askance

با گوشهء چشم (قید)
askew

crooked


Synonyms: askance, askant, aslant, awry, bent, buckled, catawampus, cockeyed, crookedly, curved, knotted, lopsided, oblique, obliquely, off-center, slanted, slanting, to one side, topsy-turvey, turned, twisted, yaw ways, zigzag


جملات نمونه

1. his hair was a mess and his tie was askew
مویش پریشان و کراواتش یک وری بود.

2. He's got his hat on askew.
[ترجمه علی] او کلاه خود را کج بر روی سرش گذاشته است.
[ترجمه ترگمان]کلاهش کج شده
[ترجمه گوگل]او کلاه خود را بر روی سرش گذاشته است

3. My hat was askew so I adjusted it in the mirror.
[ترجمه ترگمان]کلاهم کج شده بود و من آن را در آینه تنظیم کردم
[ترجمه گوگل]کلاه من کج بود، بنابراین آن را در آینه تنظیم کردم

4. His glasses had been knocked askew by the blow.
[ترجمه ترگمان]عینکش کج شده بود
[ترجمه گوگل]عینک او توسط ضربه ضربه زده شده است

5. The picture is hanging askew.
[ترجمه ترگمان]تصویر کج شده
[ترجمه گوگل]تصویر حلق آویز است

6. Matilda ran towards us with her hat askew.
[ترجمه ترگمان]مات یلدا کلاهش کج شده بود به طرف ما دوید
[ترجمه گوگل]ماتیلدا با کت و شلوار خود به سمت ما حرکت کرد

7. His tie was askew and his hair dishevelled.
[ترجمه ترگمان]کراواتش کج شده بود و موهایش ژولیده بود
[ترجمه گوگل]کراوات او کتک خورده بود و موهایش پوشیده بود

8. Isn't that picture slightly askew?
[ترجمه ترگمان]این تصویر کمی کج شده نیست؟
[ترجمه گوگل]آیا این تصویر کمی شبیه نیست؟

9. The tarp rolled askew, one end wrapped around the goal post.
[ترجمه ترگمان]برزنتی به طرف راست چرخید و یک سر دور دروازه هدف پیچید
[ترجمه گوگل]کراس نوردی بین، یک پایان در اطراف پست اهداف پیچیده شده است

10. Tom plopped himself askew in one of the Venetian chairs.
[ترجمه ترگمان]تام خود را در یکی از صندلی های ونیزی کج کرد
[ترجمه گوگل]تام خود را در یکی از صندلی های ونیزی کوبید

11. That picture is askew.
[ترجمه ترگمان] اون عکس کج شده
[ترجمه گوگل]این تصویر است

12. His shirt tails would come askew, his sleeves ride up.
[ترجمه ترگمان]پیراهنش کج می شد، آستین هایش را بالا می زد
[ترجمه گوگل]آستین های پیراهنش را می بندد، آستین هایش سوار می شوند

13. In Kirk Askew, Margarett found a sharp-tongued companion and a compassionate friend.
[ترجمه ترگمان]در کریک هالو، Margarett یک دوست صمیمی و یک دوست دلسوز پیدا کرد
[ترجمه گوگل]مارگارت در Kirk Askew یک همسر قوی و دوست داشتنی پیدا کرد

14. Her black velvet hat was slightly askew, held in that position by her hatpin.
[ترجمه ترگمان]کلاه مخمل سیاه او اندکی کج شده بود و در آن موقعیت قرار داشت
[ترجمه گوگل]کلاه مخملی سیاه و سفیدش کمی کمرنگ شده بود، در این موقعیت توسط هات پین برگزار شد

15. He righted his spectacles which had been knocked askew and straightened his cloak.
[ترجمه ترگمان]عینکش را که کج شده بود راست کرد و شنلش را صاف کرد
[ترجمه گوگل]او عینک های خود را که به صورت خمیده به زمین افتاده اند ربود و ریش خود را صاف کرد

his hair was a mess and his tie was askew.

مویش پریشان و کراواتش یک‌وری بود.


پیشنهاد کاربران

درود
دوستان اگه اسم خاص باشه استرس ( تاکید ) روی بخش اوله و اگه صفت باشه استرس روی بخش دوم.

اوسگول

کج کردن صفحه

منحنی

جَرِسَ

کج و ماوج

منحرف شدن

سرکارگذاشتن

یه وری not level, cocked
Tilted to the side, lopsided
His glasses knocked askew and he pushed them back into place
The gate hung askew because the bolt holding it was shot across


کلمات دیگر: