کلمه جو
صفحه اصلی

luminary


معنی : جرم نورافکن اسمانی، جرم اسمانی، ادم نورانی، شخصیت تابناک
معانی دیگر : (مجازی) چهره ی درخشان، سیمای تابناک، شخصیت برجسته، (هرجسمی که از خود نور بدهد مانند خورشید و ماه) لیانگر، شیدافشان، شیدگر نورانی، ستاره، جسم روشن، پر فروه

انگلیسی به فارسی

جسم روشن، جرم اسمانی، جرم نورافکن اسمانی، آدم نورانی، پر فروغ، شخصیت تابناک


روشنایی، جرم نورافکن اسمانی، جرم اسمانی، ادم نورانی، شخصیت تابناک


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: luminaries
(1) تعریف: a body that radiates or reflects light, such as the sun or moon.
مترادف: illuminant, light, radiant
مشابه: beacon, beam, illuminator, lamp, lantern, ray, reflector, torch

(2) تعریف: a famous, important, or inspirational person.
مترادف: celebrity, idol, name, notable, personage
متضاد: nobody
مشابه: big shot, bigwig, brain, dignitary, figure, intellect, light, personality, savant, somebody, star

- The conference brought together luminaries from every field of knowledge to address the environmental crises we face today.
[ترجمه ترگمان] این کنفرانس افراد مشهوری را از هر حوزه دانش برای رسیدگی به بحران های زیست محیطی که امروز با آن مواجه هستیم، گرد هم آورد
[ترجمه گوگل] این کنفرانس موجب گردآوری دانشمندان از هر حوزه علمی برای رسیدگی به بحران های زیست محیطی امروز ما شد
صفت ( adjective )
• : تعریف: of, concerning, or radiating light.
مترادف: bright, light, luminous, radiant
مشابه: aglow, bright, brilliant, glowing, incandescent, lustrous, torchlike

• light source, something which gives off light; celestial body; famous person
a luminary is someone who is famous or who is an expert in a particular subject or activity; a literary word.

مترادف و متضاد

جرم نورافکن اسمانی (اسم)
luminary

جرم اسمانی (اسم)
luminary

ادم نورانی (اسم)
luminary

شخصیت تابناک (اسم)
luminary

very important person


Synonyms: big name, celeb, celebrity, dignitary, eminence, leader, lion, name, notability, notable, personage, personality, somebody, star, superstar, VIP, worthy


جملات نمونه

1. He has played with all the great jazz luminaries.
[ترجمه ترگمان] اون با همه ستاره های بزرگ جاز بازی کرده
[ترجمه گوگل]او با تمام شعرهای جاز بزرگ بازی کرده است

2. Being their son must have meant living constantly in the shadow of two brilliant luminaries.
[ترجمه ترگمان]پسر آن ها باید به معنی زندگی پیوسته در سایه دو ستاره درخشان باشد
[ترجمه گوگل]در حالیکه پسرش باید به معنای مداوم در سایه دو عالم درخشان باشد

3. The rationalist past and the luminaries of Western humanism have been reclaimed, Marx among them.
[ترجمه ترگمان]گذشته rationalist و the انسان گرایی غربی مرمت شده اند، مارکس در بین آن ها
[ترجمه گوگل]گذشته مارکسیست و روشنفکران انسانگرائی غربی، مارکس از میان آنها تجدید شده است

4. No less a luminary than Wilhelm Furtwangler conducted the premiere.
[ترجمه ترگمان]در آن زمان هیچ چهره luminary از ویلهلم فورت وانگلر در برنامه افتتاحیه این اثر را اجرا نکرد
[ترجمه گوگل]هیچکدام از شعرهایی که از ویلهلم فورتوانگلر ساخته شده بود، نخستین بار بود

5. Among the guests are many luminaries of Parisian society who might balk at that sort of food.
[ترجمه ترگمان]در میان مهمانان بسیاری از افراد سرشناس محافل پاریس وجود دارند که ممکن است از این نوع غذا امتناع کنند
[ترجمه گوگل]در میان مهمانان، بسیاری از آشنایان جامعه پاریسی هستند که ممکن است در چنین نوع غذایی غذا بخورند

6. I treasure a bulging mental file of his roguish observations on fellow critics and luminaries in the music trade.
[ترجمه ترگمان]من یک پرونده ذهنی برجسته از مشاهدات roguish در مورد منتقدان و افراد مشهور در تجارت موسیقی به دست آورده ام
[ترجمه گوگل]من یک فایل روحانی محکم از مشاهدات مبهم خود را در مورد منتقدان و خوانندگان دیگر در تجارت موسیقی گنجانده ام

7. And over the years, an array of conservative luminaries have spoken or taught at the school.
[ترجمه ترگمان]و در طول سال ها، آرایه ای از بزرگان محافظه کار در مدرسه صحبت یا تدریس کرده اند
[ترجمه گوگل]و در طول سالها، مجموعه ای از محافظه کاران در مدرسه سخنرانی کرده اند و یا تدریس می شوند

8. Such luminaries as Elliot Gould and Steve Martin join in the fun.
[ترجمه ترگمان]این مشعل آسمانی مانند الیوت گولد و استیو مارتین در حال تفریح هستند
[ترجمه گوگل]چهره هایی مانند الیوت گولد و استیو مارتین در سرگرمی می پیوندند

9. Further along, a pool of bilious gas pricked by glittering young luminaries.
[ترجمه ترگمان]اندکی پس از آن، برکه ای از گاز bilious که با درخشش ستارگان درخشان پر شده بود
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، یک استخر از گازهای زیست شده توسط جوانان پر زرق و برق جوانه زده شده است

10. Guests included show business luminaries such as Bob Hope.
[ترجمه ترگمان]مهمان ها شامل افراد مشهوری چون باب هوپ هستند
[ترجمه گوگل]مهمانان شامل نمایش های کسب و کار مانند Bob Hope بود

11. Wesleyan brought Barlow in contact with such luminaries as John Cage, Buckminster Fuller and Jerzy Kosinski.
[ترجمه ترگمان]دانشگاه وسلی بارلو، Buckminster فولر و Jerzy kosinski، را در تماس با این مشهوری چون جان کیج، Buckminster فولر و Jerzy kosinski قرار داد
[ترجمه گوگل]Wesleyan Barlow را در تماس با چنین افرادی مانند جان کیج، باکمینستر فولر و جریزی کوزینسکی به ارمغان آورد

12. The luminary was a golden-haired, beaming, mild-eyed, God-like creature, gazing down in the vigour and intentness of youth upon an earth that was brimming with interest for him.
[ترجمه ترگمان]این شخص نورانی، با چشمانی درخشان، با چشمانی مهربان، با چشمانی مهربان، با نگاهی سرشار از نیروی جوانی بر روی زمینی که سرشار از علاقه به او بود، خیره شده بود
[ترجمه گوگل]چراغ قرمز، موی سرخ، آبی رنگ، خفیف چشم، موجودات خدا مانند است، نگاهی به قدرت و ذلت جوانان بر روی زمین که پر از علاقه به او بود

13. A luminary now in the exile community outside Washington, DC, Ms Nafisi appears to have made peace with her family and her heritage.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر یک چهره برجسته در جامعه تبعیدی خارج از واشنگتن دی سی، خانم Nafisi به نظر می رسد که با خانواده و میراث خود صلح کرده است
[ترجمه گوگل]خانم نفیسی، اکنون در جامعه تبعید خارج از واشنگتن دی سی، ظاهرا با خانواده و میراثش صلح کرده است

14. Done by the Luminary Buddhist Institute, with bibliographic information on Buddhist architecture in books, journal articles, conference reports, etc., in Chinese and Japanese.
[ترجمه ترگمان]از سوی موسسه بودایی luminary، با اطلاعات مربوط به معماری بودایی در کتاب ها، مقالات ژورنال، گزارش ها همایش و غیره، در چین و ژاپن انجام شد
[ترجمه گوگل]ساخته شده توسط موسسه بودایی Luminant، با اطلاعات کتابشناختی در مورد معماری بودایی در کتاب ها، مقالات مجلات، گزارش کنفرانس، و غیره، در چینی و ژاپنی

a gathering of luminaries in the field of physics

گردهمایی (همایش) چهره‌های درخشان در رشته‌ی فیزیک


پیشنهاد کاربران

شخصیت تابناک نورانی
مادرم به زیبای ملکه بانونور درخشان خورشید و ماه تابان چهره که در آبی آرام می درخشد

پر فروغ درخشیدن شخصیت آدم نورانی در علوم مهندسی نورانی
چهره ی درخشان، سیمای تابناک، شخصیت برجسته
a gathering of luminaries in the field of physics
گردهمایی ( همایش ) چهره های درخشان در رشته ی فیزیک

چهره ماندگار
such as: Ezra Pound
refer to Imagism

luminaries
مفاخر


کلمات دیگر: