کلمه جو
صفحه اصلی

shimmy


معنی : تکان تکان خوردن، تاب داشتن
معانی دیگر : (چرخ دوچرخه و غیره) تاب داشتن، نوسان کردن، تاب، لقی، shimmey چر  وسیله نقلیه تاب داشتن، لرزش داشتن، تکان تکان خوردن اتومبیل

انگلیسی به فارسی

( shimmey ) (چرخ وسیله نقلیه) تاب داشتن، لرزش داشتن، تکان تکان خوردن (اتومبیل)


شیممی، تکان تکان خوردن، تاب داشتن


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
حالات: shimmies
(1) تعریف: an abnormal vibration or wobbling, as in an automobile's front wheels.

(2) تعریف: an American ragtime dance involving rapid shaking of the shoulders and hips.
فعل ناگذر ( intransitive verb )
حالات: shimmies, shimmying, shimmied
(1) تعریف: to vibrate or wobble.
مشابه: wobble

(2) تعریف: to dance the shimmy.

• style of jazz dance from the 1920s characterized by rhythmic shaking of the shoulders and hips; abnormal vibration (in the tires of a vehicle, etc.)
dance the shimmy (style of jazz dance); wobble, vibrate (as of vehicle tires)

مترادف و متضاد

تکان تکان خوردن (فعل)
jumble, joggle, shimmy

تاب داشتن (فعل)
shimmy

جملات نمونه

1. The alternative was to shimmy across a fallen log.
[ترجمه ترگمان]راه دیگر آن بود که روی کنده درختی بیفتد
[ترجمه گوگل]جایگزین این بود که در طول یک ورودی افتاده از بین برود

2. In dance halls people were dancing the shimmy, the fox-trot, the Charleston.
[ترجمه ترگمان]در سالن رقص، مردم تاب حال می رقصیدند، رقص فاکس، یورتمه رو، چارلزتون
[ترجمه گوگل]در سالن های رقص مردم شیمنی، روباه سورتمه، چارلستون را رقص می کردند

3. The first time he feels a little shimmy.
[ترجمه ترگمان] اولین باری که تاب خورد
[ترجمه گوگل]اولین بار او احساس خجالت می کند

4. He could feel the shimmy in the steering wheel.
[ترجمه ترگمان]او می توانست the را در فرمان حس کند
[ترجمه گوگل]او می تواند در چرخ فرمان به حال سستی احساس کند

5. Mathematical model of steering wheel shimmy for motor vehicle with independent front sue ion has been established by mea of analytical mechanics with the Peugeot 505SL car as research object.
[ترجمه ترگمان]مدل ریاضی فرمان ماشین shimmy برای وسیله نقلیه موتوری به عنوان یک شی تحقیقاتی به عنوان یک مکانیک تحلیلی به کار گرفته شده است
[ترجمه گوگل]مدل ریاضی فرمان چرخ دنده برای وسیله نقلیه موتوری با یون مستقل جلوی جلو با استفاده از مکانیک تحلیلی با ماشین پژو 505SL به عنوان شیء تحقیق ایجاد شده است

6. A three-quarter shimmy adds texture to belly dancing.
[ترجمه ترگمان]یک - سه چهارم بافت را به رقص شکم اضافه می کند
[ترجمه گوگل]Shimmy سه چهارم اضافه می کند بافت به رقص شکم

7. Learn how to do belly dancing three-quarter shimmy drills in this free dance video from a belly dancing director.
[ترجمه ترگمان]یاد بگیرید که چگونه تمرین رقص شکم را در این فیلم رقص آزاد از کارگردان رقص شکم تمرین کنید
[ترجمه گوگل]یاد بگیرید چگونه به انجام تمرین شکم سه چهارم تمرین shimmy در این رقص رایگان رقص از یک رقص رقص شکم

8. Learn how to do the Choo Choo shimmy move when belly dancing in this free video dance lesson.
[ترجمه ترگمان]یاد بگیرید که چگونه به شکل Choo برای حرکت شکم در این درس رقص ویدیویی آزاد استفاده کنید
[ترجمه گوگل]در این درس رقص رایگان، چگونگی انجام حرکت Chou Choo را هنگام رقص شکم یاد بگیرید

9. I want to shimmy when I dance and wiggle when I walk.
[ترجمه ترگمان]وقتی راه میرم می خوام خودم رو آماده کنم
[ترجمه گوگل]وقتی میخواهم بیدار باشم، وقتی قدم می زنم، رقص می شوم

10. Using these optimized parameters, the wheel shimmy motion simulated.
[ترجمه ترگمان]با استفاده از این پارامترهای بهینه، حرکت چرخ wheel شبیه سازی شد
[ترجمه گوگل]با استفاده از این پارامترهای بهینه سازی، چرخش چرخشی شبیه سازی شده شبیه سازی شده است

11. Together, the men preen, strut, shimmy, and shake their feathered costumes, mimicking birds of paradise.
[ترجمه ترگمان]مردان با یکدیگر preen، strut، shimmy، و لباس های پر دار خود را تکان می دهند و از پرندگان of تقلید می کنند
[ترجمه گوگل]با هم، مردان مردان را در آغوش می گیرند، می کشند، و لباس های پر شده خود را تکان می دهند، پرنده های بهشت ​​را تقلید می کنند

12. A mathematical model for wheel shimmy of off - road vehicle was established.
[ترجمه ترگمان]یک مدل ریاضی برای گردش چرخ وسیله نقلیه خارج از جاده ایجاد شد
[ترجمه گوگل]یک مدل ریاضی برای چرخ دنده وسیله نقلیه خارج از جاده وجود دارد

13. Mathematical model of steering wheel shimmy for motor vehicle with independent front suspension has been established by means of analytical mechanics with the Peugeot 505SL car as research object.
[ترجمه ترگمان]مدل ریاضی فرمان ماشین shimmy برای وسیله نقلیه موتوری با تعلیق جلو، با استفاده از مکانیک تحلیلی با خودرو پژو ۲۵۶ Kbps به عنوان شی تحقیقاتی تاسیس شده است
[ترجمه گوگل]مدل ریاضی شیممی فرمان برای وسیله نقلیه موتوری با تعلیق جلو مستقل با استفاده از مکانیک تحلیلی با ماشین پژو 505SL به عنوان شیء تحقیق ایجاد شده است

14. I was required to fling myself out on a rope and shimmy down, in the best Errol Flynn swashbuckling style.
[ترجمه ترگمان]من مجبور بودم خودم را به طناب بیندازم و خودم را دراز کنم، به بهترین ارول فلین
[ترجمه گوگل]من مجبور بودم خودم را در یک طناب و سفت و محکم بچرخانم، در بهترین حالت سمباده Errol Flynn

پیشنهاد کاربران

یه مدل رقصیدنه، تکون دادن شونه ها ( لرزوندن ) به جلو و عقب

به صورت افقی حرکت کردن هنگام گرفتن سکو ها بصورت معلق بین زمین و هوا ( حالتی از پارکور )


کلمات دیگر: