بیش از حد توسعه دادن، فزون پیشرفت کردن، توسعه و عمران زیاد یافتن، نور زیاد دیدن
overdevelop
بیش از حد توسعه دادن، فزون پیشرفت کردن، توسعه و عمران زیاد یافتن، نور زیاد دیدن
انگلیسی به فارسی
overdevelop، نور زیاد دیدن، توسعه و عمران زیاد یافتن، بیش از حد نور دیدن
توسعه و عمران زیاد یافتن، (درعکاسی) بیش از حد نوردیدن، نور زیاد دیدن
انگلیسی به انگلیسی
فعل گذرا و ( transitive verb, intransitive verb )
حالات: overdevelops, overdeveloping, overdeveloped
مشتقات: overdevelopment (n.)
حالات: overdevelops, overdeveloping, overdeveloped
مشتقات: overdevelopment (n.)
• : تعریف: to develop too much or to excess.
- He overdeveloped my film.
[ترجمه ترگمان] اون از فیلم من استفاده کرد
[ترجمه گوگل] او فیلم من را توسعه داد
[ترجمه گوگل] او فیلم من را توسعه داد
- That weightlifter is overdeveloping his muscles.
[ترجمه ترگمان] آن وزنه بردار عضلات خود را باز می کند
[ترجمه گوگل] این وزنه برداری بیش از حد توسعه عضلات خود را
[ترجمه گوگل] این وزنه برداری بیش از حد توسعه عضلات خود را
• develop too much (photography); develop more than is necessary
جملات نمونه
1. You have an overdeveloped sense of duty.
[ترجمه ترگمان] تو حس وظیفه شناسی داری
[ترجمه گوگل]شما احساس وظیفه بیش از اندازه توسعه داده اید
[ترجمه گوگل]شما احساس وظیفه بیش از اندازه توسعه داده اید
2. I don't like body builders who are so overdeveloped you can see the veins in their bulging muscles.
[ترجمه ترگمان]من از سازندگان بدن خوشم نمی آید که این قدر احمق باشند که can را در عضلات bulging ببینند
[ترجمه گوگل]من سازندگان بدن را دوست ندارم که خیلی توسعه یافته باشند شما می توانید رگه ها را در عضلات شکسته خود مشاهده کنید
[ترجمه گوگل]من سازندگان بدن را دوست ندارم که خیلی توسعه یافته باشند شما می توانید رگه ها را در عضلات شکسته خود مشاهده کنید
3. Pity probably, and an over-developed maternal instinct.
[ترجمه ترگمان]به خاطر دلسوزی و دلسوزی مادرانه
[ترجمه گوگل]احتمالا تاسف و غریزه مادری بیش از حد توسعه یافته است
[ترجمه گوگل]احتمالا تاسف و غریزه مادری بیش از حد توسعه یافته است
4. The colonial state was not only overdeveloped as a whole.
[ترجمه ترگمان]ایالت مستعمراتی تنها overdeveloped نبود
[ترجمه گوگل]دولت مستعمراتی نه تنها به طور کامل توسعه یافت
[ترجمه گوگل]دولت مستعمراتی نه تنها به طور کامل توسعه یافت
5. The second behavior is the peculiarly overdeveloped ability of Californians to frame experience as spectacle.
[ترجمه ترگمان]رفتار دوم توانایی overdeveloped peculiarly برای frame تجربه به عنوان یک نمایش است
[ترجمه گوگل]رفتار دوم توانایی فوق العاده توسعه یافته کالیفرنیا است تا تجربه را به عنوان عینک تبدیل کند
[ترجمه گوگل]رفتار دوم توانایی فوق العاده توسعه یافته کالیفرنیا است تا تجربه را به عنوان عینک تبدیل کند
6. Ryan has an overdeveloped sense of his own importance.
[ترجمه ترگمان]رایان \"یه احساس خاص از اهمیت خودش داره\"
[ترجمه گوگل]رایان دارای حساسیت بیش از اندازه اهمیت خود است
[ترجمه گوگل]رایان دارای حساسیت بیش از اندازه اهمیت خود است
7. People endlessly overdevelop Earth's resources through agriculture, fishing, hunting and tourism.
[ترجمه ترگمان]مردم به طور پیوسته منابع زمین را از طریق کشاورزی، ماهیگیری، شکار، و توریسم به هدر می دهند
[ترجمه گوگل]مردم بی نهایت منابع زمین را از طریق کشاورزی، ماهیگیری، شکار و گردشگری توسعه می دهند
[ترجمه گوگل]مردم بی نهایت منابع زمین را از طریق کشاورزی، ماهیگیری، شکار و گردشگری توسعه می دهند
8. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
9. Her older sisters plaited and decorated her hair, encouraging an already overdeveloped vanity.
[ترجمه ترگمان]خواهرهای بزرگ ترش بافته و موهایش را زینت داده بودند، an غرور و خودبینی را تشویق می کردند
[ترجمه گوگل]خواهر بزرگترش موهایش را پرت کرد و تزئین کرد، و تشویق یک غرور در حال توسعه بیش از پیش توسعه داد
[ترجمه گوگل]خواهر بزرگترش موهایش را پرت کرد و تزئین کرد، و تشویق یک غرور در حال توسعه بیش از پیش توسعه داد
10. So we should try to improve the usage rate of water by saving water, control the overdevelop of underground water, make full use of ground water, fa-ther and reuse waste and polluted water.
[ترجمه ترگمان]بنابراین ما باید تلاش کنیم نرخ مصرف آب را با صرفه جویی در آب، کنترل the آب زیرزمینی، استفاده کامل از آب زمین، fa و استفاده مجدد و آب آلوده، بهبود بخشیم
[ترجمه گوگل]بنابراین ما باید سعی کنیم میزان مصرف آب را با صرفه جویی در مصرف آب، بهبود بخشیدن آب های زیرزمینی، استفاده کامل از آب های زیرزمینی، استفاده از مجدد مواد زائد و آب آلوده، کنترل کنیم
[ترجمه گوگل]بنابراین ما باید سعی کنیم میزان مصرف آب را با صرفه جویی در مصرف آب، بهبود بخشیدن آب های زیرزمینی، استفاده کامل از آب های زیرزمینی، استفاده از مجدد مواد زائد و آب آلوده، کنترل کنیم
11. After tax reforms shrank the locally retained share of tax revenue, city leaders have had strong incentives to overdevelop land to generate revenue.
[ترجمه ترگمان]پس از آن که اصلاحات مالیاتی سهم محلی از درآمد مالیاتی را کاهش داد، رهبران شهر انگیزه های قوی برای overdevelop زمین برای تولید درآمد داشتند
[ترجمه گوگل]پس از اصلاحات مالیاتی، سهم درآمد مالیاتی که محلی را حفظ کرده اند، کاهش یافته است، رهبران شهر انگیزه های قوی ای برای توسعه زمین برای تولید درآمد دارند
[ترجمه گوگل]پس از اصلاحات مالیاتی، سهم درآمد مالیاتی که محلی را حفظ کرده اند، کاهش یافته است، رهبران شهر انگیزه های قوی ای برای توسعه زمین برای تولید درآمد دارند
پیشنهاد کاربران
[عکاسی، لیتوگرافی]، فراظهور، نوردهی بیش از حد یا نگه داشتن به مدت زمان بیش از حد در محلول ظهور
[بهبود سیستم] فراتکامل، فراتکوین، ایجاد بهبود بیش از ظرفیت سیستم
[بهبود سیستم] فراتکامل، فراتکوین، ایجاد بهبود بیش از ظرفیت سیستم
کلمات دیگر: