کلمه جو
صفحه اصلی

mostly


معنی : غالبا
معانی دیگر : بیشتر، عمدتا، در اکثر موارد، در بیشتر حالات، اساسا

انگلیسی به فارسی

بیشتر ،اساسا


اغلب، غالبا


انگلیسی به انگلیسی

• mainly; in most situations, usually
mostly is used to indicate that a statement is generally true, for example true about the majority of a group of things or people, or true most of the time.

مترادف و متضاد

غالبا (قید)
often, frequently, mostly

generally, mainly


Synonyms: above all, almost entirely, as a rule, chiefly, customarily, essentially, for the most part, frequently, in many instances, largely, many times, most often, often, on the whole, overall, particularly, predominantly, primarily, principally, regularly, usually


جملات نمونه

1. that young man moves mostly in literary circles
آن مرد جوان بیشتر در محافل ادبی رفت و آمد دارد.

2. the value of the book is mostly due to the late dr. ghani's comments
ارزش آن کتاب بیشتر به خاطر حواشی مرحوم دکتر غنی است.

3. This area of the country is mostly desert.
[ترجمه Negin] این ناحیه از کشور غالبا بیابانی است
[ترجمه ترگمان]این منطقه از کشور بیشتر بیابانی است
[ترجمه گوگل]این منطقه از کشور بیشتر بیابان است

4. The audience consisted mostly of women.
[ترجمه ترگمان]بیشتر حضار از زنان تشکیل می شدند
[ترجمه گوگل]تماشاگران عمدتا از زنان بودند

5. The highest quality paper is made mostly from rags.
[ترجمه ترگمان]عالی ترین کاغذ کیفیت، بیشتر از لباس کهنه ساخته شده است
[ترجمه گوگل]بالاترین کیفیت کاغذ بیشتر از قالیچه ساخته شده است

6. The disease mostly affects people over 50, causing paralysis and uncontrollable tremors.
[ترجمه ترگمان]این بیماری عمدتا بر روی افراد بالای ۵۰ سال تاثیر می گذارد و باعث ایجاد رعشه و لرزش غیرقابل کنترل می شود
[ترجمه گوگل]این بیماری بیشتر افراد بالای 50 سال را ایجاد می کند و موجب فلج و لرزش های غیر قابل کنترل می شود

7. The glass of beer was mostly froth.
[ترجمه ترگمان]لیوان آبجو بیشتر کف دستش بود
[ترجمه گوگل]شیشه ای از آبجو بیشتر از کف بود

8. She uses her car mostly for driving to work.
[ترجمه ترگمان]او از ماشینش برای رانندگی استفاده می کند
[ترجمه گوگل]او بیشتر از ماشین خود برای رانندگی به کار استفاده می کند

9. Conservationists are mostly wedded to preserving diversity in nature.
[ترجمه ترگمان]Conservationists عمدتا به حفظ تنوع در طبیعت پیوند دارند
[ترجمه گوگل]محافظه کاران عمدتا به حفظ تنوع در طبیعت پیوند دارند

10. I am working with mostly highly motivated people.
[ترجمه ترگمان]من با افراد بسیار با انگیزه کار می کنم
[ترجمه گوگل]من با افرادی که عمدتا انگیزه دارند کار می کنم

11. Jewelry and lace are mostly feminine belongings.
[ترجمه ترگمان]جواهر و تور اغلب وسایل زنانه هستند
[ترجمه گوگل]جواهر و توری اغلب لوازم زنانه است

12. Green teas are mostly from China or Japan.
[ترجمه ترگمان]چای سبز بیشتر از چین یا ژاپن است
[ترجمه گوگل]چای سبز عمدتا از چین یا ژاپن است

13. Back then, women on TV were mostly seen as eye candy.
[ترجمه ترگمان]در آن زمان، زنان در تلویزیون اغلب به عنوان شکلات چشم دیده می شدند
[ترجمه گوگل]در آن زمان، زنان در تلویزیون اغلب به عنوان آبنبات چشم دیده می شدند

14. His fan base is mostly middle-aged ladies.
[ترجمه علی] عمده هواداران وی را خانم های میان سال تشکیل می دهند
[ترجمه ترگمان]پایه بادبزن او بیشتر زنان میانسال است
[ترجمه گوگل]پایه فن او معمولا خانم های میانسال است

پیشنهاد کاربران

بیشتر اوقات ، در بیشتر اوقات

اکثرا

بیشتر، اساسا ، اکثرا

. The students in my class are mostly form this area
بیشتر دانش آموزان کلاسم از این منطقه هستند.

قید حالت

اکثرا. بیشتر

اکثراً، غالباً
Mostly =almost

اغلب

این قید بر خلاف داشتن ly در آخر، اصلا هم قید حالت نیست، چون چگونگی انجام یک عمل رو به ما نمیگه. این قید یا میتونه قید تاکید ( focusing adverb ) یا قید تکرار ( frequency adverb ) باشه. بیشتر به عنوان قید تاکید به کار میره که در دسته نیمه محدود کننده جای میگیره ( partialy limiting ) . قید های تاکید به یک بخش جمله تاکید میکنند. به خاطر همین جایگیری آن ها در جمله مهم است. مثلا قید تاکید only که از نوع محدود کننده ( limiting ) هستش، با جا به جایی در جمله معنی های متفاوتی میده.
Ali came home
علی اومد خونه. جمله بالا چون قید تاکید نداره هیچ بخشی از اون خاص و تاکید شده نیست.
Only Ali came home
فقط علی اومد خونه ( کسی به جز او نیومد ) . اینجا به Ali تاکید شده.
Ali only came home
علی فقط خونه اومد ( هیچ کار دیگه ای نکرد ) اینجا به فعل came تاکید شده.
Ali came only home
علی فقط به خونه اومد ( به جای دیگه ای نیومد. اینجا به home تاکید شده.
قید mostly هم همینطوره اما تفاوتش با only اینه که محدود نمیکنه تاکید میکنه در واقع هایلایت میکنه. قید های تاکید دقیقا کلمه، عبارت یا نیم جمله پس از خودشون رو تاکید میکنند. mostly به معنای اکثرا، بیشتر است.
Malaria occur mostly in tropical part of earth
بیماری مالاریا بیشتر در بخش های استوایی کره زمین رخ میدهد
اینجا قید mostly به عبارت حرف اضافه ( prepositional phrase ) پس از خودش یعنی in tropical part of earth تاکید میکنه اونو بیشتر به چشم میاره.
اگه قید تکرار باشه به معنای بیشتر اوقات هستش ولی کاربرد کمی به عنوان این نوع از قید داره.
I mostly come to this park
من بیشتر اوقات به این پارک میام
دیگه زیاد به جزئیات نمیرم امیدوارم مفید واقع شده باشه موفق و سربلند باشید😉


کلمات دیگر: