ملاذ، ملاج، نرمه سر
fontanel
ملاذ، ملاج، نرمه سر
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• : تعریف: any of the soft openings, covered by a membrane, between the incomplete skull bones of fetuses, infants, and young animals.
• opening between the bones of an infant's skull (anatomy)
جملات نمونه
1. Preferably without a fontanel although a small one is allowed.
[ترجمه ترگمان]ترجیحا بی آن که کسی بتواند fontanel کند، هرچند که یک بچه کوچک مجاز است
[ترجمه گوگل]ترجیحا بدون فونتنل، هرچند کوچک است مجاز است
[ترجمه گوگل]ترجیحا بدون فونتنل، هرچند کوچک است مجاز است
2. By family business standards whether Johnny Fontanel got his coveted part in the war movie, or did not, was a minor matter.
[ترجمه ترگمان]با توجه به استانداردهای تجاری خانواده، آیا جانی Fontanel در فیلم جنگ نقش خود را ایفا می کرد یا خیر، موضوع کمی بود
[ترجمه گوگل]با توجه به استانداردهای کسب و کار خانوادگی، آیا جانی فونتنل بخشی از آرزویش را در فیلم جنگ به دست آورد یا خیر، موضوع جزئی بود
[ترجمه گوگل]با توجه به استانداردهای کسب و کار خانوادگی، آیا جانی فونتنل بخشی از آرزویش را در فیلم جنگ به دست آورد یا خیر، موضوع جزئی بود
3. In cases where the posterior fontanel is identified, the division between the natural ostium and the fontanel should be resected to allow free communication between the two.
[ترجمه ترگمان]در مواردی که the خلفی مشخص می شود، تقسیم بین the طبیعی و the باید برای اجازه دادن به ارتباط آزاد بین این دو مورد استفاده قرار گیرد
[ترجمه گوگل]در مواردی که فندن خلفی شناسایی می شود، تقسیم بین عصاره طبیعی و فندنتل باید برداشته شود تا ارتباطات آزاد بین این دو برقرار شود
[ترجمه گوگل]در مواردی که فندن خلفی شناسایی می شود، تقسیم بین عصاره طبیعی و فندنتل باید برداشته شود تا ارتباطات آزاد بین این دو برقرار شود
4. Clinical manifestations were mainly such symptoms as fever, convulsion, vomitting, spiritlessness, gaze, bulging quadrangular fontanel and nuchal vigidity. The pathological reflex was positive.
[ترجمه ترگمان]در این مراحل، مخصوصا علائم تب، تشنج، تشنج، نگاه خیره، نگاه خیره، چشمان گرد و گردن برآمده و گردنی گردنی برآمده، از این قبیل علائم وجود داشت عکس العمل pathological مثبت بود
[ترجمه گوگل]تظاهرات بالینی عمدتا از جمله علائم تب، تشنج، استفراغ، بی حوصلگی، چشم، فانتینال چهارگوشه ای و چقرمگی بینی است رفلکس پاتولوژیک مثبت بود
[ترجمه گوگل]تظاهرات بالینی عمدتا از جمله علائم تب، تشنج، استفراغ، بی حوصلگی، چشم، فانتینال چهارگوشه ای و چقرمگی بینی است رفلکس پاتولوژیک مثبت بود
5. Rare CT manifestations of hemiation of 4th ventricle through posterior fontanel and intraventricular hemorrhage were reported.
[ترجمه ترگمان]ظهور CT از بطن چهارم از طریق fontanel خلفی و خونریزی intraventricular گزارش شد
[ترجمه گوگل]تظاهرات نادر CT مربوط به همودیالیز بطن چهارم از طریق فونتنل خلفی و خونریزی داخل ادراری گزارش شده است
[ترجمه گوگل]تظاهرات نادر CT مربوط به همودیالیز بطن چهارم از طریق فونتنل خلفی و خونریزی داخل ادراری گزارش شده است
6. Points on the vertex of infants should not be needled when the fontanel is not closed. In addition, retention of needles is forbidden since the infants are unable to cooperate with the practitioner.
[ترجمه ترگمان]نکاتی که در مورد راس کودکان ذکر می شود نباید زمانی که fontanel بسته نیست مورد استفاده قرار گیرند علاوه بر این، نگهداری سوزن ها از زمانی که نوزادان قادر به هم کاری با پزشک نیستند ممنوع است
[ترجمه گوگل]نکات در مورد ریشه نوزادان نباید در هنگام بستن فونتنل مورد نیاز باشد علاوه بر این، نگهداری سوزن ها ممنوع است زیرا نوزادان قادر به همکاری با پزشک نیستند
[ترجمه گوگل]نکات در مورد ریشه نوزادان نباید در هنگام بستن فونتنل مورد نیاز باشد علاوه بر این، نگهداری سوزن ها ممنوع است زیرا نوزادان قادر به همکاری با پزشک نیستند
7. Immovable joints include the sutures of the skull (see fontanel).
[ترجمه ترگمان]مفاصل immovable شامل بخیه جمجمه هستند (به fontanel مراجعه کنید)
[ترجمه گوگل]مفاصل غیرمجاز شامل بخیه جمجمه (see fontanel)
[ترجمه گوگل]مفاصل غیرمجاز شامل بخیه جمجمه (see fontanel)
پیشنهاد کاربران
ملاج ( محل تلاقی درز های جمجمه )
کلمات دیگر: