دزدکی نزدیک شدن، غافلگیر کردن
sneak up
دزدکی نزدیک شدن، غافلگیر کردن
انگلیسی به فارسی
دزدکی حرکت کردن
جملات نمونه
1. I managed to sneak up on him when you knocked on the door.
[ترجمه امین] وقتی که تو در زدی، من موفق شدم یواشکی به او نزدیک شوم.
[ترجمه ترگمان]وقتی به در ضربه زدی موفق شدم یواشکی بهش حمله کنم[ترجمه گوگل]هنگامی که شما در درب افتادم، موفق شدم او را به دام انداختن
2. Sometimes our expectations sneak up on us unawares.
[ترجمه ترگمان]بعضی اوقات expectations ما را غافلگیر می کند
[ترجمه گوگل]بعضی اوقات انتظارات ما ناآگاهانه به ما رسیده است
[ترجمه گوگل]بعضی اوقات انتظارات ما ناآگاهانه به ما رسیده است
3. I wish you wouldn't sneak up on me like that!
[ترجمه ترگمان]ای کاش تو هم مثل اون یواشکی منو عصبانی نمی کردی!
[ترجمه گوگل]من آرزو می کنم که به این دلایل به من نگویی
[ترجمه گوگل]من آرزو می کنم که به این دلایل به من نگویی
4. I imagine it would be virtually impossible to sneak up on an owl.
[ترجمه ترگمان]به نظر من غیر ممکن بود که دزدکی از یه جغد برم بالا
[ترجمه گوگل]من تصور می کنم تقریبا غیرممکن است که یک جغد را به دام انداختن
[ترجمه گوگل]من تصور می کنم تقریبا غیرممکن است که یک جغد را به دام انداختن
5. They were trying to sneak up and gain entry without being seen by the shapechanger.
[ترجمه ترگمان]آن ها سعی می کردند که دزدکی وارد شوند و بدون دیده شدن توسط the وارد شوند
[ترجمه گوگل]آنها سعی داشتند تا بدون اینکه از نظر شیوه زندگی دیده می شدند، دزدکی کنند
[ترجمه گوگل]آنها سعی داشتند تا بدون اینکه از نظر شیوه زندگی دیده می شدند، دزدکی کنند
6. Don't sneak up behind me like that. You scared the shit out of me.
[ترجمه ترگمان]مثل اون دزدکی از پشت سرم بیرون نیا منو ترسوندی
[ترجمه گوگل]در پشت من مثل این غرق نشوید شما از من گریه می ترسید
[ترجمه گوگل]در پشت من مثل این غرق نشوید شما از من گریه می ترسید
7. They tries to sneak up on your wives and your daughters.
[ترجمه ترگمان]اونا سعی میکنن که به زنت و دخترت حمله کنن
[ترجمه گوگل]آنها سعی می کنند تا روی همسران و دختران خود دزدکی داشته باشند
[ترجمه گوگل]آنها سعی می کنند تا روی همسران و دختران خود دزدکی داشته باشند
8. Chanel liked to sneak up into her aunt's attic and read romance novels.
[ترجمه ترگمان]شانل دوست داشت دزدکی به اتاق عمه her برود و رمان های عاشقانه بخواند
[ترجمه گوگل]Chanel دوست داشت به اتاق زیر شیروانی عمویش دزدکی حرکت کند و رمان های عاشقانه بخواند
[ترجمه گوگل]Chanel دوست داشت به اتاق زیر شیروانی عمویش دزدکی حرکت کند و رمان های عاشقانه بخواند
9. Jeff was trying to sneak up on me.
[ترجمه ترگمان]جف داشت سعی می کرد دزدکی به من نزدیک شود
[ترجمه گوگل]جف سعی کرد به من حمله کند
[ترجمه گوگل]جف سعی کرد به من حمله کند
10. The quiet ones always sneak up on you.
[ترجمه ترگمان] اونایی که ساکت هستن همیشه هواتو دارند
[ترجمه گوگل]آنهایی که آرام هستند همیشه بر روی شما دزدکی حرکت کردن
[ترجمه گوگل]آنهایی که آرام هستند همیشه بر روی شما دزدکی حرکت کردن
11. My plan was toenter the house, sneak up on him from behind, and strangle thenattering little carbuncle with a sash.
[ترجمه ترگمان]نقشه من توی خو نه بود، دزدکی از پشت او دزدکی به او نزدیک می شدم و thenattering کوچولو را با یک کمربند خفه می کردم
[ترجمه گوگل]طرح من به سمت خانه بود، از پشت او را به دام انداخت، و با یک صندو را کمی کمرنگ کرد
[ترجمه گوگل]طرح من به سمت خانه بود، از پشت او را به دام انداخت، و با یک صندو را کمی کمرنگ کرد
12. Don't sneak up on me like that! You gave me quite a shock!
[ترجمه ترگمان]این طور به من نگاه نکن! ! تو بهم یه شوک دادی
[ترجمه گوگل]به همین راحتی به من نگاه نکن تو به من شوک زدی
[ترجمه گوگل]به همین راحتی به من نگاه نکن تو به من شوک زدی
13. The terrain was such that you couldn't sneak up to the machine gun emplacement without being seen.
[ترجمه ترگمان]زمین طوری بود که تو بدون دیده شدن به آن جا رفتی
[ترجمه گوگل]زمین به گونه ای بود که نمی توانست بدون اینکه دیده شود، اسلحه را جایگزین کند
[ترجمه گوگل]زمین به گونه ای بود که نمی توانست بدون اینکه دیده شود، اسلحه را جایگزین کند
پیشنهاد کاربران
phrasal verb ( BrE ) ( old - fashioned ) ( informal )
to tell someone such as a parent or teacher about something that another person has done wrong, because you want to cause trouble for that person
to tell someone such as a parent or teacher about something that another person has done wrong, because you want to cause trouble for that person
زاغ سیاه چوب زدن!
به آرامی نزدیک شدن
دزدکی نزدیک شدن
Sneak up on
Sneak up on
دزدکی وارد جایی شدن
کلمات دیگر: