کلمه جو
صفحه اصلی

terrifying

انگلیسی به فارسی

وحشتناک، مرعوب کردن، وحشت زده کردن


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: causing great fear or terror.
مترادف: frightening
متضاد: encouraging, inspiriting
مشابه: scary

- Being held up at gunpoint was a terrifying experience.
[ترجمه ترگمان] زندانی شدن با زور اسلحه تجربه وحشتناکی بود
[ترجمه گوگل] در حال دستگیری در تفنگ، یک تجربه وحشتناک بود

جملات نمونه

1. I have always found the thought of eternity terrifying.
[ترجمه ترگمان]من همیشه فکر ابدیت را در نظر داشته ام
[ترجمه گوگل]من همیشه فکر کردم که ابدیت وحشتناک است

2. These thieves operate with terrifying stealth - they can easily steal from the pockets of unsuspecting travellers.
[ترجمه ترگمان]این دزدها با پنهانی کار می کنند - به راحتی می توانند از جیب های مسافران از همه جا دزدی کنند
[ترجمه گوگل]این دزدان با خفا وحشتناک کار می کنند - آنها می توانند به آسانی از جیب مسافران بی نظیر سرقت کنند

3. A terrifying scream in the blackness of the night made my blood run cold.
[ترجمه ترگمان]فریادی وحشتناک در تاریکی شب باعث شد که خون من سرد شود
[ترجمه گوگل]فریاد وحشتناکی در تاریکی شب باعث شد که خونم سرد شود

4. Her sudden towering rages were terrifying.
[ترجمه ترگمان]بلند شدن ناگهانی او وحشتناک بود
[ترجمه گوگل]ناگهان خشم ناگهانی او وحشت زده شد

5. At its most terrifying, his writing sends shivers up and down my spine.
[ترجمه ترگمان]در نهایت وحشت، writing به لرزه می افتد و ستون فقراتم به لرزه می افتد
[ترجمه گوگل]در نهایت وحشت زده، نوشتنش، ریشهای من را به بالا و پایین می فرستد

6. He raised his hand and struck her with terrifying force.
[ترجمه ترگمان]دستش را بلند کرد و با نیرویی وحشتناک به او ضربه زد
[ترجمه گوگل]او دستش را بالا برد و با نیروی وحشتناکی زد

7. I still find it terrifying to find myself surrounded by large numbers of horses.
[ترجمه ترگمان]با این حال، می بینم که با تعداد زیادی از اسب ها دورم را گرفته اند
[ترجمه گوگل]من هنوز آن را وحشتناک پیدا کردم که خودم را در معرض تعداد زیادی اسب قرار دهم

8. The tidal wave formed a terrifying wall of water.
[ترجمه ترگمان]موج جذر و مد یک دیوار مخوف آب را شکل داد
[ترجمه گوگل]موج نزولی یک دیوار وحشتناک از آب تشکیل شده است

9. This movie is by turn terrifying and very funny.
[ترجمه ترگمان]این فیلم به نوبه خود ترسناک و بسیار مضحک به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]این فیلم به نوبه خود وحشتناک و بسیار خنده دار است

10. His dreams were peopled with strange, terrifying fantasies.
[ترجمه ترگمان]رویاهایش پر از خیالات عجیب و ترسناک بود
[ترجمه گوگل]رویاهای او با فانتزی های عجیب و غریب به وجود آمدند

11. I had a terrifying journey on the pillion seat of a Honda 750.
[ترجمه ترگمان]سفری وحشتناک در ترک موتورسیکلت یک a ۷۵۰ ساله داشتم
[ترجمه گوگل]من یک سفر وحشتناک در صندلی پهلو هوندا 750 داشتم

12. He is a man of enormous size and terrifying aspect.
[ترجمه ترگمان]او مردی با اندازه بزرگ و جنبه ترسناک است
[ترجمه گوگل]او مردی با ابعاد عظیم و جنبه وحشتناک است

13. Juvenile crime is increasing at a terrifying rate.
[ترجمه ترگمان]جرم نوجوانان با نرخ هولناک رو به افزایش است
[ترجمه گوگل]جرایم نوجوانان در حال افزایش است

14. The most terrifying aspect of nuclear bombing is radiation.
[ترجمه ترگمان]وحشتناک ترین جنبه بمب گذاری هسته ای، تشعشع است
[ترجمه گوگل]جنبه ترسناک بمباران هسته ای تابش است

پیشنهاد کاربران

Veeeeery baaaad
افتضاح وحشتناک
مشابه:scary ترسیدن از چیزی

Adjective :
ترسناک
وحشتناک
دلهره آور

ترساننده، ترس آور، وحشت زا، ترس ناک، بیم آور، خائف

وحشتناک

چیزی که باعث ترس میشه. وحشتناک. این کلمه را با اشیا و چیز ها استفاده میکنند. برای انسانی که ترسیده از کلمه terrified استفاده میشه که هردو کلمه صفت هستند

موحش، وحشتناک، ترس برانگیز


کلمات دیگر: