به آسانی یادگرفتن، مثل فوت آب بلد بودن
see with half an eye
به آسانی یادگرفتن، مثل فوت آب بلد بودن
جملات نمونه
1. That can be seen with half an eye.
[ترجمه ترگمان] که با نصف چشم دیده میشه
[ترجمه گوگل]این را می توان با نیم چشم دید
[ترجمه گوگل]این را می توان با نیم چشم دید
2. I saw with half an eye that all was over.
[ترجمه ترگمان]با نیم نگاهی متوجه شدم که همه چیز تمام شده است
[ترجمه گوگل]من با نیمی از چشم دیدم که تمام شد
[ترجمه گوگل]من با نیمی از چشم دیدم که تمام شد
3. Anyone can see with half an eye that he's in love with her.
[ترجمه ترگمان]هرکسی می تواند با نصف چشم ببیند که عاشقش است
[ترجمه گوگل]هر کس می تواند با نیم چشم که او را در عشق با او را ببینید
[ترجمه گوگل]هر کس می تواند با نیم چشم که او را در عشق با او را ببینید
4. You can see with half an eye that there is a difference between a politician and a statesman.
[ترجمه ترگمان]با نیم نگاهی می توانید ببینید که بین یک سیاست مدار و یک سیاست مدار تفاوت وجود دارد
[ترجمه گوگل]شما می توانید با نیمی از چشم ببینید که بین سیاستمدار و دولتمرد تفاوت دارد
[ترجمه گوگل]شما می توانید با نیمی از چشم ببینید که بین سیاستمدار و دولتمرد تفاوت دارد
5. Anyone can see with half an eye that the essay was written with the help of an adult.
[ترجمه ترگمان]هر کسی می تواند با نیم نگاهی ببیند که این مقاله با کمک یک فرد بالغ نوشته شده است
[ترجمه گوگل]هر کسی می تواند با یک نیمه چشم را ببیند که این مقاله با کمک یک بزرگسال نوشته شده است
[ترجمه گوگل]هر کسی می تواند با یک نیمه چشم را ببیند که این مقاله با کمک یک بزرگسال نوشته شده است
6. The new teacher could see with half an eye that the girls in the class are more mischievous than the boys.
[ترجمه ترگمان]معلم جدید با نیم نگاهی دید که دخترهای کلاس more از پسرها هستند
[ترجمه گوگل]معلم جدید می تواند با نیمی از چشم را ببیند که دختران در کلاس نسبت به پسران بیشتر بدبخت هستند
[ترجمه گوگل]معلم جدید می تواند با نیمی از چشم را ببیند که دختران در کلاس نسبت به پسران بیشتر بدبخت هستند
7. I can see with half an eye that John is a foolish man.
[ترجمه ترگمان]می بینم که جان آدم احمقی است
[ترجمه گوگل]من می توانم با نیمی از چشم ببینم که جان یک مرد احمقانه است
[ترجمه گوگل]من می توانم با نیمی از چشم ببینم که جان یک مرد احمقانه است
8. You can see with half an eye that he and his wife are unhappy together.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید با نصف چشم ببینید که او و همسرش با هم اندوهگین هستند
[ترجمه گوگل]شما با نیم چشم می توانید ببینید که او و همسرش با یکدیگر ناراضی هستند
[ترجمه گوگل]شما با نیم چشم می توانید ببینید که او و همسرش با یکدیگر ناراضی هستند
9. Anyone can see with half an eye that he's with her.
[ترجمه ترگمان]هرکسی می تواند با نصف چشم ببیند که با او است
[ترجمه گوگل]هر کس می تواند با نیمی از چشم که او با او است را ببیند
[ترجمه گوگل]هر کس می تواند با نیمی از چشم که او با او است را ببیند
10. I could see with half an eye that she was not paying attention to the teacher.
[ترجمه ترگمان]می توانستم با نیم نگاهی ببینم که او به معلم توجه نمی کند
[ترجمه گوگل]من می توانستم با نیمی از چشم ببینم که او به معلم توجه نمی کند
[ترجمه گوگل]من می توانستم با نیمی از چشم ببینم که او به معلم توجه نمی کند
پیشنهاد کاربران
با نیم نگاهی دیدن یا فهمیدن،
به سادگی متوجه شدن
به سادگی متوجه شدن
کلمات دیگر: