کلمه جو
صفحه اصلی

paying

انگلیسی به فارسی

پرداخت، پرداختن، پرداخت کردن، تلافی کردن، پول دادن، دادن، کارسازی داشتن، بجا آوردن، انجام دادن، ادا کردن، هزینه چیزی را قبول کردن


انگلیسی به انگلیسی

• remuneration, submittal of a payment; giving, bestowal

جملات نمونه

1. paying the rent is the least of my troubles
پرداختن کرایه کمترین مشکل من است.

2. the paying of taxes is prescribed by law and custom
قانون و سنت پرداخت مالیات را مقرر کرده است.

3. money for paying rent
پول برای پرداخت اجاره

4. to aviod paying his taxes, he misstated his income
برای فرار از پرداخت مالیات درآمد خود را کمتر از آنچه بود اعلام کرد.

5. germany is still paying indemnity to some victims of nazism
آلمان هنوز هم به برخی از قربانیان نازی ها خسارت می پردازد.

6. he lingered in paying his debts
در پرداخت دیون خود طفره می رفت.

7. a scheme to evade paying taxes
نقشه ای برای گریز از پرداخت مالیات

8. he is remiss in paying his debts
او در پرداخت بدهی های خود اهمال می کند.

9. he jumped town without paying his bills
بدون پرداخت بدهی های خود از شهر فرار کرد.

10. he was exempted from paying customs duties
او از پرداخت حقوق گمرکی معاف شد.

11. when is the deadline for paying this loan?
سررسید پرداخت این وام چه تاریخی است ؟

12. he colluded with unions in trying to avoid paying taxes
او با اتحادیه های کارگری که می کوشیدند از دادن مالیات شانه خالی کنند همدستی کرد.

13. Consumers will soon be paying higher airfares.
[ترجمه ترگمان]قیمت بلیت هواپیما به زودی هزینه بیشتری خواهد داشت
[ترجمه گوگل]مصرف کنندگان به زودی هواپیما بالا می پردازند

14. We're paying for the computer by monthly instalments.
[ترجمه ترگمان]ما با پرداخت اقساط ماهیانه به کامپیوتر می پردازیم
[ترجمه گوگل]ما با پرداخت ماهانه از کامپیوتر می پردازیم

15. They evade paying taxes by living abroad.
[ترجمه ترگمان]آن ها با زندگی در خارج از پرداخت مالیات فرار می کنند
[ترجمه گوگل]آنها از پرداختن به مالیات در خارج از کشور اجتناب می کنند

16. At that time my mother took in paying guests.
[ترجمه ترگمان]در آن هنگام مادرم به مهمانان پرداخت
[ترجمه گوگل]در آن زمان مادرم به مهمانان پرداخت

17. When do they start paying full fare?
[ترجمه ترگمان]از کی تا حالا کرایه کردن رو شروع کردن؟
[ترجمه گوگل]چه زمانی شروع به پرداخت کرایه کامل می کنند؟

18. I insist on paying for the damage.
[ترجمه ترگمان]من اصرار دارم که خسارت رو پرداخت کنم
[ترجمه گوگل]من اصرار می کنم که برای خسارت پرداختی

پیشنهاد کاربران

پرداخت

حساب کردن

توجه کردن


کلمات دیگر: