کلمه جو
صفحه اصلی

aggregated

انگلیسی به فارسی

جمع شده، جمع کردن، جمع شدن، متراکم ساختن، توده کردن


پیشنهاد کاربران

مجموع

تجمعی

aggregated ( زمین‏شناسی )
واژه مصوب: انبوهیده
تعریف: ویژگی کانساری که حداقل 20 درصد حجم کل آن را سولفیدها یا دیگر اجزای باارزش تشکیل می دهند


کلمات دیگر: