کلمه جو
صفحه اصلی

unrecognized

انگلیسی به فارسی

ناشناخته است


انگلیسی به انگلیسی

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of recognized.

• not recognized; unacknowledged; not identified (also unrecognised)
if someone or something does something unrecognized, no-one recognizes them while they do it.
if something is unrecognized, people are not aware of it.
if you or your achievements or qualities are unrecognized, you have not been properly appreciated or acknowledged by other people for what you have done.
if a meeting, agreement, or political party is unrecognized, the authorities do not formally acknowledge that it exists or is legal.

جملات نمونه

1. It would be tragic if her talent remained unrecognized.
[ترجمه ترگمان]اگر استعداد او ناشناخته مانده باشد، غم و اندوه خواهد بود
[ترجمه گوگل]اگر استعداد او هنوز شناخته نشود، غم انگیز خواهد بود

2. There is the possibility that hypothermia can go unrecognized.
[ترجمه ترگمان]احتمال اینکه hypothermia ناشناخته بماند وجود دارد
[ترجمه گوگل]این احتمال وجود دارد که هیپوترمی می تواند ناشناخته باشد

3. He remained largely unrecognized by the scientific establishment.
[ترجمه ترگمان]او تا حد زیادی توسط موسسه علمی ناشناخته باقی ماند
[ترجمه گوگل]او عمدتا با استقرار علمی به رسمیت شناخته نشده بود

4. Most often it is totally unconscious and goes unrecognized by staff and service users.
[ترجمه ترگمان]اغلب آن کاملا ناخودآگاه است و توسط کارکنان و کاربران خدمات ناشناخته مانده است
[ترجمه گوگل]اغلب آن کاملا ناخودآگاه است و توسط کارکنان و کاربران سرویس قابل شناسایی نیست

5. Many minor disease outbreaks often go unrecognized.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از شیوع بیماری های خفیف اغلب ناشناخته هستند
[ترجمه گوگل]بسیاری از شیوع بیماری های جزئی اغلب ناشناخته است

6. The longer the condition goes unrecognized, the more difficult it is to reverse.
[ترجمه ترگمان]هرچه شرایط طولانی تر شود دشوارتر خواهد بود
[ترجمه گوگل]هرچه این حالت طول می کشد، شناخته نمی شود، سخت تر آن است که معکوس شود

7. When uninterrupted by unforeseen or unrecognized obstacles, parents will go to great lengths to provide these advantages for their children.
[ترجمه ترگمان]والدین هنگامی که از موانع پیش بینی نشده یا ناخواسته جلوگیری می کنند، برای تامین این مزایا برای فرزندان خود به طول بسیار زیادی خواهند رفت
[ترجمه گوگل]وقتی که موانع پیش بینی نشده یا ناشناخته بدون وقفه عبور می کنند، والدین برای رسیدن به این مزایای فرزندان خود، به حد زیادی می روند

8. But to those in distress, and towards unrecognized or emerging talent, he was unfailing in his generosity and support.
[ترجمه ترگمان]اما برای کسانی که در عذاب بودند، و به سوی استعدادهای ناشناخته یا نوظهور، او از سخاوت و پشتیبانی خود unfailing بود
[ترجمه گوگل]اما برای کسانی که در دچار ناراحتی و به سوی استعداد غیر قابل شناخت یا در حال ظهور هستند، او در سخاوت و حمایت خود ناکام ماند

9. The straight-line amortization of the unrecognized APBO at the time FASB Statement No. 106 is adopted.
[ترجمه ترگمان]The خط مستقیم the ناشناخته در زمان بیانیه شماره ۱۰۶ به تصویب رسید
[ترجمه گوگل]استهلاک مستقیم APBO نامعلوم در زمان اعلامیه FASB شماره 106 تصویب می شود

10. Unrecognized connection string. Unable to determine the data source or initial catalog.
[ترجمه ترگمان]رشته اتصال Unrecognized تعیین منبع داده ها یا کاتالوگ اولیه ممکن نیست
[ترجمه گوگل]رشته ارتباط نامشخص قادر به تعیین منبع داده یا فهرست اولیه نیست

11. Syntax error, command unrecognized. This may include errors such as command line too long.
[ترجمه ترگمان]خطای نحوی، فرمان ناشناخته این ممکن است شامل اشتباهاتی نظیر خط فرمان بیش از حد طولانی باشد
[ترجمه گوگل]خطای نحو، فرمان ناشناخته است این ممکن است شامل اشتباهاتی مانند خط فرمان خیلی طول بکشد

12. It is a largely unrecognized entity with specific histology including myopathic, focal neurogenic, fibrosis, and inflammatory features.
[ترجمه ترگمان]آن یک نهاد ناشناخته با histology خاص از جمله myopathic، neurogenic کانونی، fibrosis و ویژگی های التهابی است
[ترجمه گوگل]این یک نهاد به طور گسترده ای شناخته نشده با بافت شناسی خاص از جمله میوپاتی، نوروژنیک کانونی، فیبروز و ویژگی های التهابی است

13. The unamortized balance of unrecognized finance charge and the method used to allocate the unrecognized finance charge.
[ترجمه ترگمان]توازن unamortized اتهام تامین مالی ناشناخته و روش مورد استفاده برای تخصیص هزینه های تامین مالی ناشناخته
[ترجمه گوگل]تعادل غیرقانونی از هزینه مالی ناشناخته و روش استفاده شده برای تخصیص هزینه غیرقابل شناخت مالی

14. NET issues the server error, " Unrecognized configuration section element _ name. "
[ترجمه ترگمان]NET خطای کارگزار را به کار برد، \"نام آلمان بخش پیکربندی Unrecognized\"
[ترجمه گوگل]NET خطای سرور را خاتمه می دهد، عنصر نام پیکر نام ناشناخته _ نام نامشخص است '

15. She adopted an elaborate disguise to help her pass through the town unrecognized.
[ترجمه ترگمان]او تغییر قیافه داده بود تا به او کمک کند که از شهر خارج شود
[ترجمه گوگل]او یک جاسازی دقیق برای کمک به عبور از شهر ناشناخته اتخاذ کرد

پیشنهاد کاربران

نا شناخته، نامشخص، گمنام، ناشناس، تایید نشده

ناشناخته

تشخیص داده نشده


کلمات دیگر: