کلمه جو
صفحه اصلی

contracts


قانون ـ فقه : عقود

انگلیسی به فارسی

قراردادها، قرارداد، عقد، پیمان، مقاطعه، کنترات، موافقت، پیمان بستن، همکشیدن، منقبض شدن، قرارداد بستن، مقاطعه کاری کردن، کنترات کردن، منقبض کردن، مخفف کردن


جملات نمونه

1. cold contracts metals
سرما فلزات را منقبض می کند.

2. exchange contracts
قرارداد بستن،(رسما) پیمان مبادله کردن

3. the japanese have cornered a third of the road-construction contracts
ژاپنی ها یک سوم قراردادهای راهسازی را به چنگ آورده اند.

پیشنهاد کاربران

قراردادها

قانون، قرار داد

contracts: "همیدگی " در زبان شناسی فرو شدن یک یک آوا در صدای دیگر را می گویند. این رخداد بیشتر در واکه ها رخ می دهد در همخوان ها کمتر رخ می دهد. معنی دیگر قرارداد ها می باشد
قرارداد، پیمان، عهد: contract: "کنش دویینه: ، "کنش متقابل"


کلمات دیگر: