(رادیو) مجری برنامه ی موسیقی، گزینگر صفحات (یا نوارهای موسیقی که از رادیو پخش می شود و یا در دیسکو و غیره گذاشته می شود)، کسیکه در رادیو یا تلویزیون و سالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
disc jockey
(رادیو) مجری برنامه ی موسیقی، گزینگر صفحات (یا نوارهای موسیقی که از رادیو پخش می شود و یا در دیسکو و غیره گذاشته می شود)، کسیکه در رادیو یا تلویزیون و سالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
انگلیسی به فارسی
کسی که در رادیو یا تلویزیون و سالن رقص صفحات موسیقی میگذارد
انگلیسی به انگلیسی
• one who conducts a radio program of recorded music
a disc jockey is someone whose job is to play and introduce pop records on the radio or at a disco.
one who conducts a radio program of recorded music; one responsible for music at a dance party
a disc jockey is someone whose job is to play and introduce pop records on the radio or at a disco.
one who conducts a radio program of recorded music; one responsible for music at a dance party
مترادف و متضاد
Synonyms: DJ, announcer, broadcaster, deejay, deejay, disk jockey, dj, pancake turner, radio announcer, radio performer, radio personality, shock jock, video jockey, vj
individual who plays recorded music on the radio or at social events
جملات نمونه
1. Ike, former radio disc jockey, actually kept his congregation awake on Sunday mornings.
[ترجمه ترگمان]آ Ike، سوارکار قدیمی رادیویی، در واقع جماعت خود را صبح های یکشنبه بیدار نگه می داشت
[ترجمه گوگل]آیک، دیسکی رادیوی سابق، حقیقتا محفل خود را در صبح روز یکشنبه بیدار کرد
[ترجمه گوگل]آیک، دیسکی رادیوی سابق، حقیقتا محفل خود را در صبح روز یکشنبه بیدار کرد
2. The athletic disc jockey is a distinctively contemporary phenomenon.
[ترجمه ترگمان]فعالیت دیسک ورزشی یک پدیده متمایز معاصر است
[ترجمه گوگل]جلیقه دیسک ورزشی پدیده ای معاصر است
[ترجمه گوگل]جلیقه دیسک ورزشی پدیده ای معاصر است
3. Chris Sheely looked like any other disc jockey spinning songs on a Saturday morning.
[ترجمه ترگمان]کریس Sheely شبیه هر دیسک دیگر در صبح روز شنبه بود
[ترجمه گوگل]کریس شلی هر روز صبح روز شنبه مانند هر آهنگ دیسک جاکشی دیسک شبیه بود
[ترجمه گوگل]کریس شلی هر روز صبح روز شنبه مانند هر آهنگ دیسک جاکشی دیسک شبیه بود
4. A Radio One disc jockey prattled in the background.
[ترجمه ترگمان]یک دیسک رادیویی برای بازی در پس زمینه
[ترجمه گوگل]رادیو یک دیسک سوار در پس زمینه
[ترجمه گوگل]رادیو یک دیسک سوار در پس زمینه
5. The disc jockey, a young separatist named Pierre Brassard, has made his name with such hoaxes.
[ترجمه ترگمان]اسب سوار جوان که یک جدایی طلب جوان به نام پیر Brassard است، نام خود را با چنین hoaxes به وجود آورده است
[ترجمه گوگل]ژاک دیسک، جدایی طلبی جوان به نام پیر براسارد، نام خود را با چنین حقه ای ساخته است
[ترجمه گوگل]ژاک دیسک، جدایی طلبی جوان به نام پیر براسارد، نام خود را با چنین حقه ای ساخته است
6. Late - night disc jockey programs are very popular these days.
[ترجمه ترگمان]برنامه هایی که در اواخر شب فعالیت می کنند در این روزها بسیار محبوب هستند
[ترجمه گوگل]این برنامه ها در اواخر شب برنامه های جاسوسی دیجیتال بسیار محبوب هستند
[ترجمه گوگل]این برنامه ها در اواخر شب برنامه های جاسوسی دیجیتال بسیار محبوب هستند
7. But he had a dream of being a disc jockey.
[ترجمه Aram] او آرزو داشت که یک دی جی بشه
[ترجمه ترگمان]اما اون یه رویا داشت که سوارکار بشه[ترجمه گوگل]اما او رویای یک دیسکی را داشت
8. A famous disc jockey was going to make an appearance at the mall.
[ترجمه ترگمان]یک اسب سوار مشهور قصد داشت در مرکز خرید ظاهر شود
[ترجمه گوگل]جکی روی دیوار معروف قرار بود در بازار ظاهر شود
[ترجمه گوگل]جکی روی دیوار معروف قرار بود در بازار ظاهر شود
9. That disc jockey always plays the latest tunes.
[ترجمه ترگمان]آن دیسک همواره آخرین آهنگ های خود را بازی می کند
[ترجمه گوگل]این دیسک جاکی همیشه جدیدترین آهنگ ها را پخش می کند
[ترجمه گوگل]این دیسک جاکی همیشه جدیدترین آهنگ ها را پخش می کند
10. late-night disc jockey programs are very popular these days.
[ترجمه ترگمان]برنامه های سوارکاری در اواخر شب در این روزها بسیار محبوب هستند
[ترجمه گوگل]این برنامه ها در اواخر شب برنامه های جاکلی بسیار محبوب هستند
[ترجمه گوگل]این برنامه ها در اواخر شب برنامه های جاکلی بسیار محبوب هستند
11. A Disc Jockey ( DJ ) is hired to play all kinds of music.
[ترجمه ترگمان]A (DJ)برای پخش همه انواع موسیقی استخدام می شود
[ترجمه گوگل]دیسک جکی (DJ) برای پخش انواع موسیقی مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]دیسک جکی (DJ) برای پخش انواع موسیقی مورد استفاده قرار می گیرد
12. DJ stands for disc jockey.
[ترجمه ترگمان]دی جی مخفف jockey دیسک است
[ترجمه گوگل]دی جی مخفف دیسک جکی است
[ترجمه گوگل]دی جی مخفف دیسک جکی است
13. Jakki Brambles never had any ambitions to be a disc jockey.
[ترجمه ترگمان]Jakki Brambles هرگز هیچ آرزویی نداشته است که سوار بر اسب باشد
[ترجمه گوگل]Jakki Brambles هرگز هیچ جاه طلبی به عنوان یک دیسکی سوار بود
[ترجمه گوگل]Jakki Brambles هرگز هیچ جاه طلبی به عنوان یک دیسکی سوار بود
14. Bacon plays Billy Magic, a con man in the guise of a radio disc jockey.
[ترجمه ترگمان]بیکن \"،\" بیلی Magic \"، یه کلاهبردار توی لباس یه\" دیسک رادیو \"بازی میکنه\"
[ترجمه گوگل]بیکن بازی بیلی سحر و جادو، یک مرد عاقل در پوشش یک رادیو رادیو جکی
[ترجمه گوگل]بیکن بازی بیلی سحر و جادو، یک مرد عاقل در پوشش یک رادیو رادیو جکی
پیشنهاد کاربران
DJ
دی جی
Sb who plays CDs and records in a club, etc ; DJ
کلمات دیگر: