1. he tied the shawl aruond his neck
شال گردن را دور گردن خود بست.
2. i wrapped the shawl around my neck
شال گردن را دور گردنم پیچیدم.
3. it's cold; put this shawl over your shoulder
هوا سرد است ; این شال را روی دوشت بیانداز.
4. She wrapped her shawl closer about her.
[ترجمه ترگمان]شال خود را به دور خود پیچید
[ترجمه گوگل]او شال خود را نزدیکتر کرد
5. Lizzie, fetch your mistress her shawl.
[ترجمه ترگمان]لیزی، mistress را بیاور
[ترجمه گوگل]لیزی، خانم معشوقه خود را برانداز کنید
6. She's knitting the baby a shawl.
[ترجمه ترگمان]او بچه را با شال می بافت
[ترجمه گوگل]او کودک را با یک شال باف می کند
7. Nanny put on a shawl and told the girls to do likewise .
[ترجمه ترگمان]پرستار بچه شال را پوشید و به دخترها گفت که این کار را بکنند
[ترجمه گوگل]پرستار بچه ی شال قرار داده و دختران را به همین ترتیب گفت
8. She had a shawl draped around her shoulders.
[ترجمه ترگمان]شالی را دور شانه هایش انداخته بود
[ترجمه گوگل]او شال را در اطراف شانه هایش گذاشته بود
9. She muffled up her face in her shawl.
[ترجمه ترگمان]صورتش را در شال پیچیده بود
[ترجمه گوگل]او صورت خود را در شال خود چسبانده است
10. She gathered the shawl about her shoulders to keep out the wind.
[ترجمه ترگمان]شال را دور شانه های خود جمع کرد تا باد را نگه دارد
[ترجمه گوگل]او شال را در مورد شانه هایش جمع کرد تا باد را حفظ کند
11. The lady likes to wear the silk shawl.
[ترجمه ترگمان]خانم دوست دارد شال ابریشمی بپوشد
[ترجمه گوگل]بانوی دوست دارد شال ابریشم را بپوشاند
12. She wore a shawl about her shoulders.
[ترجمه ترگمان]شالی بر شانه هایش انداخته بود
[ترجمه گوگل]او شال روی شانه هایش گذاشته بود
13. She wore a beautiful silk shawl around her shoulders.
[ترجمه ترگمان]شال گردنی زیبا را دور شانه هایش انداخته بود
[ترجمه گوگل]او شلوار ابریشمی زیبا را در اطراف شانه های خود قرار داد
14. A shawl was arranged decoratively over the back of the chair.
[ترجمه ترگمان]یک شال روی پشتی صندلی چیده شده بود
[ترجمه گوگل]شال تزئینی بیش از پشت صندلی بود
15. She gathered the shawl round her/round her shoulders.
[ترجمه ترگمان]شال را دور شانه های او حلقه کرد
[ترجمه گوگل]او شال را دور گردنش گذاشت