کلمه جو
صفحه اصلی

right on


(امریکا- خودمانی) خوش ژست، خوب، مطلع، وارد، (امریکا - خودمانی) احسنت !، درست است !، آری !

انگلیسی به فارسی

دقیقا


انگلیسی به انگلیسی

• way to go!, excellent! (expression of praise or encouragement)

جملات نمونه

1. Her estimate was right on the nose.
[ترجمه نسترن] تخمین و ارزیابی اون دقیقا درست بود.
[ترجمه ترگمان]Her درست روی بینی بود
[ترجمه گوگل]تخمین او درست بر روی بینی بود

2. There's no doubt that he's in the right on this.
[ترجمه ترگمان]شکی نیست که در این مورد حق با او ست
[ترجمه گوگل]شکی نیست که او در این مورد حق دارد

3. There's a lovely park right on our doorstep.
[ترجمه ترگمان]یک پارک زیبا درست روی در خانه ما هست
[ترجمه گوگل]یک پارک دوست داشتنی در آستانه ما وجود دارد

4. Marty kissed me right on the lips !
[ترجمه ترگمان] مارتی \"سمت راست منو بوسید\"
[ترجمه گوگل]مارتا به من لبخند زد

5. Parker's column on teenage sexuality is right on.
[ترجمه ترگمان]ستون پارکر در رابطه جنسی نوجوانان درست است
[ترجمه گوگل]ستون پارکر در مورد جنسیت نوجوانان درست است

6. She kept right on swimming until she reached the other side.
[ترجمه ترگمان]او به شنا ادامه داد تا اینکه به آن طرف رسید
[ترجمه گوگل]او تا زمانی که به سوی طرف دیگر برود، حق شنا داشت

7. Kevin arrived right on cue to care for Harry.
[ترجمه ترگمان] کوین \"درست همین الان رسید که به\" هری \"اهمیت بده\"
[ترجمه گوگل]کوین به راستی به نشانه مراقبت از هری رسید

8. I slipped on the ice and landed right on my tush!
[ترجمه ترگمان]روی یخ لیز خوردم و درست روی پشتم فرود آمدم!
[ترجمه گوگل]من بر روی یخ افتادم و به سمت راست تیر افتادم!

9. That hat looks just right on you.
[ترجمه ترگمان] اون کلاه دقیقا روی توئه
[ترجمه گوگل]این کلاه به نظر شما درست است

10. Are you sure you'll be all right on your own?
[ترجمه ترگمان]مطمئنی که خودت تنهایی؟
[ترجمه گوگل]آیا شما مطمئن هستید که همه چیز به درستی در اختیار شماست؟

11. The blow caught him right on the bridge of his nose.
[ترجمه ترگمان]ضربه محکم روی پل بینی اش فرود آمد
[ترجمه گوگل]ضربه او را بر روی پل بینی گرفت

12. Wow! You've got the beach right on your doorstep !
[ترجمه ترگمان]! وای! تو ساحل رو درست جلوی در گرفتی
[ترجمه گوگل]وای! شما ساحل را درست در آستانه خود قرار داده اید!

13. I set him right on a few points of procedure.
[ترجمه ترگمان]من اون رو درست روی چند نکته عمل قرار دادم
[ترجمه گوگل]من او را به درستی در چند مورد از روش قرار دادم

14. We were still right on target for our deadline.
[ترجمه ترگمان]ما هنوز برای deadline مناسب بودیم
[ترجمه گوگل]ما هنوز به اهدافمان بر میگردیم

15. The trainee checked out all right on his first flight.
[ترجمه ترگمان]کار آموز آن روز اولین پرواز او بود
[ترجمه گوگل]کارآموز تمام وقت خود را در اولین پرواز خود چک کرد

پیشنهاد کاربران

! Right on
دمت گرم ، ایول

ایول ، همینه

دمت گرم

عالی، آفرین، ایول
way to go
excellent

به معنای همینه
دقیقا کاملا و. . . we can use exactly instead of this word

an indication of support , enthusiasm, or agreement


کلمات دیگر: