• be revealed as; work out to be; become
turn out to be
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. It take courage to grow up and turn out to be who you really are.
[ترجمه Susan] این شجاعت میخواد که بزرگ شی و اون کسی بشی ( از آب دربیای ) کهواقعا بایدباشی
[ترجمه ترگمان]آن شجاعت را به خود می گیرد که بزرگ شود و تبدیل به کسی شود که واقعا هستید[ترجمه گوگل]شجاعت رشد و شکوفایی است و به نظر شما واقعا چه کسی است
2. I'm sure the prime minister will turn out to be a good loser.
[ترجمه ترگمان]مطمئنم نخست وزیر تبدیل به یک بازنده خوب خواهد شد
[ترجمه گوگل]من مطمئن هستم که نخست وزیر تبدیل به یک بازنده خوب خواهد شد
[ترجمه گوگل]من مطمئن هستم که نخست وزیر تبدیل به یک بازنده خوب خواهد شد
3. This could turn out to be our biggest mistake yet.
[ترجمه ترگمان]این میتونه بزرگ ترین اشتباه ما باشه
[ترجمه گوگل]این می تواند بزرگترین اشتباه ما باشد
[ترجمه گوگل]این می تواند بزرگترین اشتباه ما باشد
4. Her years with MMC would turn out to be fortuitous for Britney.
[ترجمه ترگمان]سال ها با MMC اتفاقی برای بریتنی (Britney)افتاد
[ترجمه گوگل]سال های او با MMC برای Britney اتفاق خواهد افتاد
[ترجمه گوگل]سال های او با MMC برای Britney اتفاق خواهد افتاد
5. The boy might turn out to be a genius. You never can tell.
[ترجمه ترگمان]ممکن بود که پسر یک نابغه باشد هیچوقت نمیتونی بهم بگی
[ترجمه گوگل]پسر ممکن است نابغه باشد شما هرگز نمیتوانید بگویید
[ترجمه گوگل]پسر ممکن است نابغه باشد شما هرگز نمیتوانید بگویید
6. Everyone is hoping that these hi-tech companies will turn out to be the Microsofts of the future. At the moment they look more like the focus of a speculative bubble.
[ترجمه ترگمان]همه امیدوارند که این شرکت های دارای فن آوری بالا تبدیل به Microsofts آینده شوند در حال حاضر آن ها بیشتر شبیه به تمرکز یک حباب نظری هستند
[ترجمه گوگل]همه امیدوار هستند که این شرکت های با تکنولوژی پیشرفته، آینده ی آیندۀ مایکروسافت باشند در حال حاضر آنها بیشتر شبیه تمرکز یک حباب احتمالی هستند
[ترجمه گوگل]همه امیدوار هستند که این شرکت های با تکنولوژی پیشرفته، آینده ی آیندۀ مایکروسافت باشند در حال حاضر آنها بیشتر شبیه تمرکز یک حباب احتمالی هستند
7. Apparently trivial clues may turn out to be quite important.
[ترجمه ترگمان]واضح است که ممکن است نشانه های ناچیز از اهمیت زیادی برخوردار باشند
[ترجمه گوگل]ظاهرا سرنخ های بی اهمیت ممکن است بسیار مهم باشند
[ترجمه گوگل]ظاهرا سرنخ های بی اهمیت ممکن است بسیار مهم باشند
8. I think 000 will turn out to be a very low estimate.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم ۱۰۰۰ نفر تخمین بسیار پایینی خواهند داشت
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم 000 یک تخمین بسیار کم است
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم 000 یک تخمین بسیار کم است
9. If something ever happened it would probably turn out to be as disastrous as the Quebec Bridge, you know, so.
[ترجمه ترگمان]اگر اتفاقی افتاده باشد، احتمالا تبدیل به یک فاجعه به نظر می رسد، مثل پل کبک، می دانی که
[ترجمه گوگل]اگر چیزی اتفاق افتاده باشد، احتمالا به نظر می رسد پل کبک نیز فاجعه است
[ترجمه گوگل]اگر چیزی اتفاق افتاده باشد، احتمالا به نظر می رسد پل کبک نیز فاجعه است
10. Those who believe in hard work always turn out to be a winner in life. Those who ignore hard work always become a loser in life. Dr T. P. Chia
[ترجمه Uncle Artin] کسانی که به سخت تلاش کردن اعتقاد دارن همیشه به یک برنده در زندگی تبدیل می شوند. کسانی که به سخت تلاش کردن اهمیتی نمی دهند همیشه در زندگی یک بازنده می شوند. دکتر تی. پی چیا
[ترجمه ترگمان]آن هایی که به کار سخت اعتقاد دارند همیشه در زندگی برنده می شوند آن هایی که سخت کار می کنند همیشه در زندگی بازنده می شوند دکتر تی پی چیا[ترجمه گوگل]کسانی که به کار سخت اعتقاد دارند همیشه در زندگی زندگی می کنند کسانی که کار سخت را نادیده می گیرند، همیشه در زندگی از بین می روند دکتر T P Chia
11. Your very first field landing could even turn out to be the most difficult field of your whole gliding career.
[ترجمه ترگمان]اولین پاگرد زمین شما حتی ممکن بود که مهم ترین رشته حرفه شما باشد
[ترجمه گوگل]اولین فرود شما در زمین حتی می تواند سخت ترین زمینه کار حرفه ای شما باشد
[ترجمه گوگل]اولین فرود شما در زمین حتی می تواند سخت ترین زمینه کار حرفه ای شما باشد
12. Most new radical ideas in science turn out to be incorrect; only a tiny fraction turn out to be correct.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از ایده های رادیکال جدید در علم، نادرست هستند؛ تنها یک کسر کوچک می تواند صحیح باشد
[ترجمه گوگل]ایده های جدید رادیکال در علم نادرست هستند؛ فقط یک کسر کوچک به نظر می رسد درست باشد
[ترجمه گوگل]ایده های جدید رادیکال در علم نادرست هستند؛ فقط یک کسر کوچک به نظر می رسد درست باشد
13. They may turn out to be Of equal value to those who do.
[ترجمه ترگمان]آن ها ممکن است برای کسانی که این کار را می کنند ارزش برابر داشته باشند
[ترجمه گوگل]آنها ممکن است به همان اندازه به کسانی که انجام می دهند تبدیل شوند
[ترجمه گوگل]آنها ممکن است به همان اندازه به کسانی که انجام می دهند تبدیل شوند
14. It is not uncommon that a sunny morning will turn out to be a cloudy day at this time of the year.
[ترجمه ترگمان]غیرمعمول نیست که یک صبح آفتابی در این زمان از سال یک روز ابری باشد
[ترجمه گوگل]شایان ذکر است که یک صبح آفتابی در این زمان سال، یک روز ابری است
[ترجمه گوگل]شایان ذکر است که یک صبح آفتابی در این زمان سال، یک روز ابری است
15. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
پیشنهاد کاربران
prove to be somebody or something
نتیجه دادن
واقع شدن
turn out to be useful مفید واقع شدن
turn out to be useful مفید واقع شدن
در نهایت اینگونه از آب درآمد که. . . .
The man turned out to be maria's cousine
در نهایت اینگونه از آب درآمد که آن مرد پسرعمه ماریا بود.
The man turned out to be maria's cousine
در نهایت اینگونه از آب درآمد که آن مرد پسرعمه ماریا بود.
انجامیدن/شدن/از آب در اومدن
کاشف به عمل آمد که. . . . .
تبدیل شدن
از کار درآمدن، به عمل آمدن، رقم خوردن، بودن
مشخص شد، معلوم شد
منجر شدن به
تبدیل شدن به
تبدیل شدن به
شدن
کلمات دیگر: