عمران : سوزن دوراهى خط اهن
drop on
عمران : سوزن دوراهى خط اهن
انگلیسی به انگلیسی
• bump into; meet
جملات نمونه
1. We got the drop on the criminal.
[ترجمه ترگمان] ما یه قطره از مجرم رو گرفتیم
[ترجمه گوگل]ما در مورد جنایتکار افتاده ایم
[ترجمه گوگل]ما در مورد جنایتکار افتاده ایم
2. Why does he always drop on me to answer the most difficult questions?
[ترجمه ترگمان]چرا همیشه منو ول میکنه تا به سوالای سختی جواب بدم؟
[ترجمه گوگل]چرا او همیشه به سوالات سخت تر پاسخ می دهد؟
[ترجمه گوگل]چرا او همیشه به سوالات سخت تر پاسخ می دهد؟
3. Why do you always drop on me to answer the most difficult questions?
[ترجمه ترگمان]چرا همیشه به سوالای من جواب میدی؟
[ترجمه گوگل]چرا همیشه به سوالات سخت تر پاسخ می دهید؟
[ترجمه گوگل]چرا همیشه به سوالات سخت تر پاسخ می دهید؟
4. There was a steep drop on one side of the track.
[ترجمه ترگمان]در یک طرف جاده یک شیب تند دیده می شد
[ترجمه گوگل]یک طرف شیب دار در یک مسیر وجود داشت
[ترجمه گوگل]یک طرف شیب دار در یک مسیر وجود داشت
5. A sudden drop on Wall Street can set off a chain reaction in other financial markets.
[ترجمه ترگمان]یک افت ناگهانی در وال استریت می تواند یک واکنش زنجیره ای در سایر بازارهای مالی ایجاد کند
[ترجمه گوگل]افت ناگهانی وال استریت می تواند یک واکنش زنجیره ای در سایر بازارهای مالی ایجاد کند
[ترجمه گوگل]افت ناگهانی وال استریت می تواند یک واکنش زنجیره ای در سایر بازارهای مالی ایجاد کند
6. Gently touch this drop on to the surface of the spreading solution.
[ترجمه ترگمان]به آرامی این قطره را بر روی سطح محلول در حال گسترش لمس کنید
[ترجمه گوگل]به آرامی این قطره را به سطح محلول اشباع تبدیل کنید
[ترجمه گوگل]به آرامی این قطره را به سطح محلول اشباع تبدیل کنید
7. Only 49 % gave him their approval-a 10-point drop on the previous survey.
[ترجمه ترگمان]تنها ۴۹ درصد موافقت خود را به وی دادند - یک قطره ۱۰ نمره ای در نظرسنجی قبلی
[ترجمه گوگل]فقط 49٪ به تصویب رساندند - یک امتیاز ده نقطه در نظرسنجی قبلی
[ترجمه گوگل]فقط 49٪ به تصویب رساندند - یک امتیاز ده نقطه در نظرسنجی قبلی
8. Blind thrushes in the wood blunder and drop on to the brown needles.
[ترجمه ترگمان]Blind رک ها در جنگل کورکورانه و به سوی سوزن قهوه ای حرکت می کردند
[ترجمه گوگل]ریزش های کثیف در گرده چوب و افتادن به سوزن های قهوه ای
[ترجمه گوگل]ریزش های کثیف در گرده چوب و افتادن به سوزن های قهوه ای
9. She let the sewing drop on to her lap and her shoulders drooped a little.
[ترجمه ترگمان]بچه خیاطی را روی زانوهایش گذاشت و شانه هایش کمی پایین افتاد
[ترجمه گوگل]او اجازه داد که دوختن به دامن او برود و شانه هایش کمرنگ شود
[ترجمه گوگل]او اجازه داد که دوختن به دامن او برود و شانه هایش کمرنگ شود
10. That followed a 19 % price drop on Tuesday.
[ترجمه ترگمان]این مساله به دنبال کاهش ۱۹ درصدی قیمت روز سه شنبه بود
[ترجمه گوگل]این کاهش قیمت در روز جمعه 19٪ کاهش یافت
[ترجمه گوگل]این کاهش قیمت در روز جمعه 19٪ کاهش یافت
11. So even when he'd got the drop on them they could still count on messing him around somehow.
[ترجمه ترگمان]به هر حال، حتی وقتی که آن ها را روی آن ها گذاشته بود هنوز هم می توانستند او را به نحوی سرگرم کنند
[ترجمه گوگل]بنابراین حتی زمانی که او به آنها افتاد، آنها هنوز می توانستند به نوعی به او آسیب برسانند
[ترجمه گوگل]بنابراین حتی زمانی که او به آنها افتاد، آنها هنوز می توانستند به نوعی به او آسیب برسانند
12. The office for national statistics blamed the drop on the foot and mouth outbreak.
[ترجمه ترگمان]دفتر آمار ملی افت فشار پا و دهان را مقصر دانست
[ترجمه گوگل]اداره آمار ملی به کاهش شیوع بیماری های دهان و دندان منجر شد
[ترجمه گوگل]اداره آمار ملی به کاهش شیوع بیماری های دهان و دندان منجر شد
13. Drop on to greased cookie sheets and bake about 10 minutes.
[ترجمه ترگمان]روی ورقه cookie بریزید و حدود ۱۰ دقیقه بپزید
[ترجمه گوگل]به ورقه های کیک چاق شده بریزید و حدود 10 دقیقه بخورید
[ترجمه گوگل]به ورقه های کیک چاق شده بریزید و حدود 10 دقیقه بخورید
14. There's still another shoe to drop on whether they can survive the maelstrom of pressures that they've just plunged into.
[ترجمه ترگمان]هنوز یک کفش دیگر هم هست که می تواند از گرداب فشارهایی که به تازگی وارد آن شده اند، جان سالم به در ببرند
[ترجمه گوگل]هنوز یک کفش دیگر وجود دارد که بتواند در برابر فشارهایی که فقط به آن افتاده است، زنده بماند
[ترجمه گوگل]هنوز یک کفش دیگر وجود دارد که بتواند در برابر فشارهایی که فقط به آن افتاده است، زنده بماند
پیشنهاد کاربران
برتری و مزیت یافتن نسبت به کسی، بویژه با عمل و کنش های سریع و زودهنگام: فرصت برتری یافتن /
اشاره به نشانه گرفتن اسلحه سمت کسی، قبل از - نشانه گرفتن - او ( در قدیم، بویژه قرن ۱۹ )
اشاره به نشانه گرفتن اسلحه سمت کسی، قبل از - نشانه گرفتن - او ( در قدیم، بویژه قرن ۱۹ )
کلمات دیگر: