کلمه جو
صفحه اصلی

constructionist


(امریکا) کسی که معتقد است اسناد و مدارک (به ویژه قانون اساسی) را می توان به طریق خاصی تفسیر کرد (در مقابل کسانی که معتقدند باید منظور تدوین کنندگان قانون را رعایت کرد)، کسیکه قانون اساسی رابطرزویژه ای تعبیرمیکند

انگلیسی به فارسی

(آمریکا) کسی که معتقد است اسناد و مدارک (به‌ویژه قانون اساسی) را می‌توان به طریق خاصی تفسیر کرد (در مقابل کسانی که معتقدند باید منظور تدوین‌کنندگان قانون را رعایت کرد)


سازنده


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: constructionism (n.)
• : تعریف: a person who interprets a law, constitution, or the like in a specific way, such as literally or broadly.

• interpreter, commentator

جملات نمونه

1. The constructionist accounts also stress the central role of language and communication in the social process of knowledge.
[ترجمه ترگمان]حساب های constructionist همچنین بر نقش محوری زبان و ارتباطات در فرآیند اجتماعی دانش تاکید می کنند
[ترجمه گوگل]حسابداران حسابداران همچنین بر نقش مرکزی زبان و ارتباطات در فرایند اجتماعی دانش تأکید دارند

2. So the social constructionist psychology insists that the envy is aroused by the social circumstances.
[ترجمه ترگمان]بنابراین روان شناسی constructionist اجتماعی اصرار دارد که حسد در شرایط اجتماعی برانگیخته می شود
[ترجمه گوگل]بنابراین روانشناسی ساختارگرای اجتماعی اصرار دارد که حسد توسط شرایط اجتماعی بوجود آید

3. The social constructionist psychology is an application of the social constructionism in psychology as a new social science study pattern.
[ترجمه ترگمان]روان شناسی constructionist اجتماعی کاربرد روان شناسی اجتماعی در روان شناسی به عنوان یک الگوی جدید مطالعه علوم اجتماعی است
[ترجمه گوگل]روانشناسی ساختارگرای اجتماعی یک کاربرد ساختارگرایی اجتماعی در روانشناسی به عنوان یک الگوی مطالعه جدید علوم اجتماعی است

4. This is a constructionist approach to learning: the children are given the phonic tools to construct and sound out new words by themselves.
[ترجمه ترگمان]این رویکرد constructionist برای یادگیری است: به کودکان ابزار phonic برای ساخت و صدا کردن کلمات جدید توسط خودشان داده می شود
[ترجمه گوگل]این یک رویکرد ساختاری گرایانه برای یادگیری کودکان است که ابزارهای صوتی برای ساختن و صدای کلمات جدید خودشان ارائه می شود

5. Under the guidance of Constructionist, mathematical education software are facing great reformation.
[ترجمه ترگمان]تحت هدایت of، نرم افزار آموزشی ریاضی با اصلاح زیادی مواجه است
[ترجمه گوگل]تحت هدایت ساخت و ساز، نرم افزار آموزش ریاضی با اصلاح بزرگ روبرو هستند

6. Cultural constructionist psychology as the outcome and part of postmodern cultural thoughts, has developed the cultural ideology in psychology.
[ترجمه ترگمان]روانشناسی constructionist فرهنگی به عنوان نتیجه و بخشی از تفکرات فرهنگی فرامدرن، ایدئولوژی فرهنگی را در روان شناسی توسعه داده است
[ترجمه گوگل]روانشناسی ساختاری گرایی فرهنگی به عنوان نتیجه و بخشی از افکار فرهنگی پسامدرن، ایدئولوژی فرهنگی در روانشناسی را توسعه داده است

7. Learning and development are guided using a social constructionist philosophy.
[ترجمه ترگمان]یادگیری و توسعه با استفاده از یک فلسفه constructionist اجتماعی هدایت می شوند
[ترجمه گوگل]یادگیری و توسعه با استفاده از یک فلسفه ساختاری اجتماعی هدایت می شود

8. The idea of Constructionist will place a great effect on middle school mathematical education as well as computer-aid mathematical education in a long length.
[ترجمه ترگمان]ایده of تاثیر زیادی بر آموزش ریاضی دبیرستان و همچنین آموزش ریاضی در طول مدت طولانی خواهد داشت
[ترجمه گوگل]ایده ساخت و ساز تاثیر زیادی بر آموزش ریاضی متوسطه و همچنین آموزش ریاضی کامپیوتری در طولانی مدت خواهد داشت

9. The cool-headed constructionist does not also come across with lively characters, sharp dialogue, a sense of pace and an acute use of observed detail.
[ترجمه ترگمان]The با سطح خنک نیز با شخصیت های زنده، گفتگوی تیز، حس سرعت و استفاده دقیق از جزئیات مشاهده نمی شود
[ترجمه گوگل]ساختارگرای سرخپوست نیز با شخصیت های پر جنب و جوش، گفتار تیز، حس سرعت و استفاده حاد از جزئیات مشاهده نمی شود

10. He was a strict constructionist.
[ترجمه ترگمان] اون یه \"constructionist\" - ه
[ترجمه گوگل]او یک ساختارگرای سختگیر بود

11. The results show that the superordinate goal inference is constructed on-line in reading. They support the constructionist theory.
[ترجمه ترگمان]نتایج نشان می دهد که استنتاج هدف superordinate بر روی خط خواندن ساخته شده است آن ها از نظریه constructionist حمایت می کنند
[ترجمه گوگل]نتایج نشان می دهد که استنتاج هدایت پراهمیت در خواندن بر روی خط ساخته شده است آنها از نظریه ساختاریگر حمایت می کنند

12. On the issue of information integration in text-reading, there are minimalist hypothesis theory, memory-based text processing view and constructionist theory.
[ترجمه ترگمان]در مساله ادغام اطلاعات در مطالعه متن، نظریه فرضیه حداقل گرا، نظریه پردازش متن مبتنی بر حافظه و نظریه constructionist وجود دارد
[ترجمه گوگل]در مورد ادغام اطلاعات در خواندن متن، نظریه فرضیه مینیمالیستی، دیدگاه پردازش متن مبتنی بر حافظه و نظریه ساختاری گرایانه وجود دارد

13. Connectionist and behaviorist cognitive psychology succeed and advance the fundamental principles of scientism, while constructionist cognitive psychology absorbs the ideas of post-modernism.
[ترجمه ترگمان]روان شناسی شناختی Connectionist و behaviorist به موفقیت و پیشرفت اصول بنیادین of دست می یابند، در حالی که روان شناسی شناختی constructionist، ایده های پست مدرن را جذب می کند
[ترجمه گوگل]روانشناسی شناختی ارتباطگر و رفتارگرایانه اصول اساسی دانش علمی را پیروی و پیشبرد می کند، در حالی که روانشناسی شناختی ساختاریگرایانه ایده های پسامدرنیسم را جذب می کند

14. Hall emphasized the semiotic and the discursive approaches in the constructionist approach to"representation".
[ترجمه ترگمان]هال بر این semiotic و رویکردهای قیاسی در رویکرد constructionist به \"نمایش\" تاکید کرد
[ترجمه گوگل]هال بر رویکردهای نشانهشناختی و رویکردی گفتمان در رویکرد ساختاری گرایانه تاکید کرد

پیشنهاد کاربران

ساختار گرا

ساختمندگرایی

ساخت گرایی - برساختگرایی


کلمات دیگر: