قانون ـ فقه : گذشته
preceded
قانون ـ فقه : گذشته
انگلیسی به فارسی
قبل از، جلوتر بودن از، مقدم بودن، اسبق بودن بر
جملات نمونه
1. she preceded her speech with thanks to the host
قبل از نطقش از میزبان تشکر کرد.
2. peace was preceded by long negotiations
پس از مذاکرات طولانی صلح شد.
پیشنهاد کاربران
پیش اگاهی
بعد از. کاری که بعد از یک کار دیگر انجام میشه.
مقدمه
برابر پارسی preceded : "جلودار "، طلایه دار "پیشتر" "جلوتر بودن:، : بدنبالِ:
جلو افتاده
مقدم شده
مقدم شده
قبل از
کلمات دیگر: